جدول جو
جدول جو

معنی نمنه - جستجوی لغت در جدول جو

نمنه
نازک نگاری (مینیاتور)، سایه زدن، نگاه کردن
تصویری از نمنه
تصویر نمنه
فرهنگ لغت هوشیار
نمنه
جای پر نم و رطوبت
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از آمنه
تصویر آمنه
(دخترانه)
بانوی نترس، زن دلیر، خانم استوار، نام مادر پیامبر (ص)، مونث آمن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از تمنه
تصویر تمنه
سوزن درشت لحاف دوزی
فرهنگ فارسی عمید
عددی که به منظور ارزیابی میزان یادگیری هر دانش آموز یا دانشجو در نظر گرفته می شود، شماره مثلاً نمرۀ عینک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دمنه
تصویر دمنه
روباه، برای مثال گاه فریب دمنۀ افسونگرند لیک / روز هنر غضنفر لشکرشکن نی اند (خاقانی - ۱۷۴)، کنایه از آدم مکار و حیله گر. در اصل نام شغالی حیله گر در کتاب «کلیله و دمنه» است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امنه
تصویر امنه
تودۀ هیزم، پشتۀ هیزم، پشتواره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مثل، مانند، نمودار، مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان بدهند، دارای ویژگی های برجسته، ممتاز مثلاً معلم نمونه، از کارافتاده، کنایه از زشت، کنایه از ناتمام، ناقص
فرهنگ فارسی عمید
نشان باد، سپیدک ناخن نقش کردن، زینت دادن، منجوقهای ریز ریز که بوسیله آنها قاب قران سرمه دان جای مهر نماز و غیره را تزیین میکردند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از یمنه
تصویر یمنه
سوی راست دست راست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مانند، جز کوچک از هر چیز را گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمسه
تصویر نمسه
بوی بد، گندیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمله
تصویر نمله
واحد نملیک مورچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمره
تصویر نمره
شماره، عدد و رقمی که با آن چیزی را مشخص کنند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نعنه
تصویر نعنه
چینه دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ضمنه
تصویر ضمنه
دراز آهنگی بیماری بر جای ماندگی بیماری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سمنه
تصویر سمنه
چنته چوپان از گیاهان، شیرینک از گیاهان کیس الراعی، شیرینک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمنه
تصویر زمنه
از ریشه پارسی تک زمان زمان اندک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بمنه
تصویر بمنه
به نعمت خداوند، سوگند به نعمت او
فرهنگ لغت هوشیار
ازنامها، نترس، پارسی است برابر با پشته ای هیزم پشته هیزم پشتواره هیزم توده خرمن هیزم شکافته
فرهنگ لغت هوشیار
نشان باشش نشان خانه، کینه دیرینه آثار خانه و حیات مردمی در زمینی، جایی که خاکروبه ریزند مزبله خاکروبه دان جمع دمن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نمره
تصویر نمره
((نُ رِ))
شماره و عدد، عددی که معرف معلومات شاگرد یا دانشجوست، حمام های خصوصی گرمابه های عمومی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمنم
تصویر نمنم
((نَ نَ))
نقش کردن، زینت دادن، در فارسی منجوق های ریزریز که به وسیله آن ها قاب قرآن و سرمه دان و جای مهر نماز و غیره را تزیین می کردند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
((نَ یا نُ نِ))
مثل، مانند، مقدار کمی از چیزی که به کسی نشان دهند، سرمشق، الگو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از دمنه
تصویر دمنه
((دِ نِ))
آثار به جا مانده از خانه و آبادی، در فارسی به معنی دشت و صحرا
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمنه
تصویر تمنه
((تَ مَ نَ))
سوزن لحاف دوزی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمنه
تصویر آمنه
((مَ نِ یا نَ))
امنه، پشته هیزم، پشتواره هیزم، توده خرمن هیزم شکافته
فرهنگ فارسی معین
تصویری از آمنه
تصویر آمنه
((مِ نِ یا نَ))
مؤنث آمن، نام مادر حضرت محمد (ص)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نمره
تصویر نمره
تراز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
مثل، مثال
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
Example, Instance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
exemplo
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
ejemplo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
przykład
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نمونه
تصویر نمونه
пример
دیکشنری فارسی به روسی