معنی نمره - فرهنگ فارسی معین
معنی نمره
- نمره((نُ رِ))
- شماره و عدد، عددی که معرف معلومات شاگرد یا دانشجوست، حمام های خصوصی گرمابه های عمومی
تصویر نمره
فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با نمره
نمره
- نمره
- عددی که به منظور ارزیابی میزان یادگیری هر دانش آموز یا دانشجو در نظر گرفته می شود، شماره مثلاً نمرۀ عینک
فرهنگ فارسی عمید
نمره
- نمره
- خجک از هر رنگ که باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد). نکته. (اقرب الموارد). ج، نُمَر
لغت نامه دهخدا
نمره
- نمره
- ابرپارۀ خرد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، نَمِر، نوعی ازچادر یمانی. (منتهی الارب). حبره. (اقرب الموارد) ، شمله ای که در آن خطوط سیاه و سفید باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، نوعی از چادر پشمین که اعراب پوشند. (منتهی الارب). قیل برده من صوف تلبسها الاعراب و هی صفه غالبه. (اقرب الموارد) ، نامره. دام صیاد. (منتهی الارب). ناموره. (اقرب الموارد) ، پلنگ ماده. (مهذب الاسماء). تأنیث نَمِر. رجوع به نَمِر شود
لغت نامه دهخدا
نمره
- نمره
- موضعی است در عرفات یا کوهی که بر آن انصاب حرم است. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا