جدول جو
جدول جو

معنی آمنه

آمنه((مَ نِ یا نَ))
امنه، پشته هیزم، پشتواره هیزم، توده خرمن هیزم شکافته
تصویری از آمنه
تصویر آمنه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با آمنه

آمنه

آمنه
ازنامها، نترس، پارسی است برابر با پشته ای هیزم پشته هیزم پشتواره هیزم توده خرمن هیزم شکافته
فرهنگ لغت هوشیار

آمنه

آمنه
نامی است زنان عرب را و ازجمله آمنۀ بنت عبدالمطلب و آمنۀ بنت وهب بن عبدمناف زوجه عبداﷲ بن عبدالمطلب مادر رسول صلوات اﷲعلیهما متوفّات 48 پیش از هجرت. و آمنۀ بنت ابی سفیان، زوجه پیغامبر صلوات اﷲ علیه. و نام هفت صحابیه
لغت نامه دهخدا

آمنه

آمنه
اَمَنه. پشتۀ هیزم:
از آنکه گفتم کوه خشک مرا ملک است
بخشک چوبی مالک کشید بر دارم
هزار آمَنه هیزم همه ز کوه خشک
نهاده اند در انبار و من در انبارم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا

آمنا

آمنا
ایمان آوردیم گرودیم و براست داشتیم: متحسب آمنا و صدقنا سر از گریبان شرع بر آورد
فرهنگ لغت هوشیار