جدول جو
جدول جو

معنی نقوب - جستجوی لغت در جدول جو

نقوب(نُ)
جمع واژۀ نقب. رجوع به نقب شود: در اکباد موالیان نقوب احزان و اشجان همی برگشاد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 452)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ثقوب
تصویر ثقوب
نافذرای گردیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقوع
تصویر نقوع
آنچه در آب بخیسانند، آب گوارا و سرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقاب
تصویر نقاب
نقب ها، سوراخ ها و راههای باریک در زیر زمین، جمع واژۀ نقب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقوش
تصویر نقوش
نقش ها، تصویرها، شکل ها، کاراکترها، کارکردها، جمع واژۀ نقش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقود
تصویر نقود
نقدها، پول و بهاها، جدا کردن پولهای خوب از بد، سره کردن ها، جمع واژۀ نقد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقیب
تصویر نقیب
بزرگ، سرپرست، ضامن و رئیس قوم، مهتر قوم
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نقاب
تصویر نقاب
نقب زننده،، کاوش کننده
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
گرزده. (منتهی الارب). مبتلا به جرب و گری، سوراخ شده و تهی و میان کاواک و کنده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شقوب
تصویر شقوب
جمع شقب، گاباره ها شکاف های کوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقول
تصویر نقول
جمع نقل، میمزه ها گزک ها جمع نقل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقود
تصویر نقود
جمع نقد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوس
تصویر نقوس
درخت موم کویک موم از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوش
تصویر نقوش
جمع نقش، نگاره ها جمع نقش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوض
تصویر نقوض
جمع نقض، شکستن ها ویرانی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقوب
تصویر ثقوب
درخشیدن ستاره و بمعنی آتشگیره هم گویند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوع
تصویر نقوع
سیراب شدن، باور داشتن خبری را، خیسانیدن چیزی را
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوط
تصویر نقوط
چشم روشنی ارمغان اروسی (بنگرید به عروس)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقوه
تصویر نقوه
برگزیده چیزی برگزیده به گزیده درواخ به شدن از بیماری، دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقوب
تصویر عقوب
جانشین شایسته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقوب
تصویر منقوب
سوارخ شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رقوب
تصویر رقوب
زن نازا، زی مرده (گویش گیلکی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقیب
تصویر نقیب
سالار، مهتر و بزرگتر قوم، سردسته و رئیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قنوب
تصویر قنوب
جمع قنب، غنچه ها نیام های شکوفه خوررفت فرورفتن خور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نتوب
تصویر نتوب
بر آمدن پستان، بلند گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشوب
تصویر نشوب
بسته شدن، در آویختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نقاب
تصویر نقاب
پرده که به رخ آویزند یا بر چیز نفیس اندازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ثقوب
تصویر ثقوب
((ثَ))
هیمه خشک و کوچک که با آن آتش افروزند، آتشگیر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثقوب
تصویر ثقوب
((ثُ))
شعله ور شدن آتش، روشن شدن ستاره، نافذ رای گردیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقیب
تصویر نقیب
((نَ))
پیشوا، رییس، مهتر قوم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقوع
تصویر نقوع
((نَ))
سیراب شدن، آنچه در آب بخیسانند به منظور استفاده دارویی از آن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقوش
تصویر نقوش
((نُ))
جمع نقش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقود
تصویر نقود
((نُ))
جمع نقد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نقاب
تصویر نقاب
((نِ))
روی بند، پارچه ای که با آن چهره را بپوشانند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ثقوب
تصویر ثقوب
جمع ثقب، سوراخ ها
فرهنگ فارسی معین