بلندی آواز، شعر در جواب شعر خوانده شده. (ناظم الاطباء). نشید. انشوده. شعری که در جواب شعری انشاد کنند و نثر و شعری که بدان ترنم کنند. (از المنجد). همان نشید است واین اخص از آن است. (از اقرب الموارد). ج، نشائد
بلندی آواز، شعر در جواب شعر خوانده شده. (ناظم الاطباء). نشید. انشوده. شعری که در جواب شعری انشاد کنند و نثر و شعری که بدان ترنم کنند. (از المنجد). همان نشید است واین اخص از آن است. (از اقرب الموارد). ج، نشائد
امتداد داده، ممتد، به سوی خود آورده، جذب کرده، مجذوب، تحمل کرده، برده، حمل کرده، حرکت داده، رسم کرده، خط کشیده، نقاشی کرده، سنجیده، نوشیده، برآورده، ریخته در ظرف (غذا
امتداد داده، ممتد، به سوی خود آورده، جذب کرده، مجذوب، تحمل کرده، برده، حمل کرده، حرکت داده، رسم کرده، خط کشیده، نقاشی کرده، سنجیده، نوشیده، برآورده، ریخته در ظرف (غذا