جدول جو
جدول جو

معنی کشیده

کشیده((کَ دَ یا دِ))
امتداد داده، ممتد، به سوی خود آورده، جذب کرده، مجذوب، تحمل کرده، برده، حمل کرده، حرکت داده، رسم کرده، خط کشیده، نقاشی کرده، سنجیده، نوشیده، برآورده، ریخته در ظرف (غذا
تصویری از کشیده
تصویر کشیده
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با کشیده

کشیده

کشیده
سیلی، ضربه ای با کف دست و انگشتان به صورت کسی، چَک، توگوشی، لَت، تَپانچِه، کاز، سَرچَنگ، صَفعِه،
کنایه از دراز، بلند، وزن کرده شده
کشیده
فرهنگ فارسی عمید