- نشناختن(عِ دَ)
ناشناختن. مقابل شناختن. رجوع به شناختن شود، انکار کردن. خستو نبودن. (یادداشت مؤلف) ، تمیز ناکردن. تمیز ندادن. تشخیص ندادن:
آن عقیقی مئی که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت.
رودکی
آن عقیقی مئی که هر که بدید
از عقیق گداخته نشناخت.
رودکی
