جدول جو
جدول جو

معنی بشناختن

بشناختن
(گَ زَ دَ)
فهم کردن. (زمخشری). تمیز دادن. درک کردن. دریافتن: بشناختم که آدمی شریف تر خلایق و عزیزتر موجودات است. (کلیله و دمنه). رجوع به شناختن شود
لغت نامه دهخدا