بچه گرفتن از شتر و گوسفند و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر زوزنی). با نتاج ساختن ناقه را اهل وی. (از منتهی الارب) (از آنندراج) : نتجها ولداً: ولدها ولداً. (المنجد) ، نتج الرجل الحامل ، وضعت عنده. (المنجد) ، خارج شدن چیزی از چیزی و نشوء یافتن آن. (المنجد)
بچه گرفتن از شتر و گوسفند و آنچه بدان ماند. (تاج المصادر بیهقی) (از مصادر زوزنی). با نتاج ساختن ناقه را اهل وی. (از منتهی الارب) (از آنندراج) : نتجها ولداً: ولدها ولداً. (المنجد) ، نتج الرجل ُ الحامل َ، وضعت عنده. (المنجد) ، خارج شدن چیزی از چیزی و نشوء یافتن آن. (المنجد)
وقت نتاج آوردن و گویند: اتت الناقه علی منتجها، ای الوقت الذی تنتج فیه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هنگام زه آوردن و وقت نتاج آوردن. (ناظم الاطباء)
وقت نتاج آوردن و گویند: اتت الناقه علی منتجها، ای الوقت الذی تنتج فیه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). هنگام زه آوردن و وقت نتاج آوردن. (ناظم الاطباء)
بچه آورنده. (آنندراج). زاینده. بچه آورنده. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به انتاج شود، نتیجه دهنده. (ناظم الاطباء). نتیجه دهنده. (غیاث) (آنندراج). نتیجه بخش: متابعت او منتج و مثمر محبت الهی است. (مصباح الهدایه چ همایی ص 227). - قیاس منتج، (اصطلاح منطق) قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم. (اساس الاقتباس ص 190). رجوع به قیاس شود
بچه آورنده. (آنندراج). زاینده. بچه آورنده. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به انتاج شود، نتیجه دهنده. (ناظم الاطباء). نتیجه دهنده. (غیاث) (آنندراج). نتیجه بخش: متابعت او منتج و مثمر محبت الهی است. (مصباح الهدایه چ همایی ص 227). - قیاس منتج، (اصطلاح منطق) قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم. (اساس الاقتباس ص 190). رجوع به قیاس شود
بر دهنده، سود مند، زایا، بر آیند تزیده نتیجه دهنده. یا قیاس منتج قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم (اساس الاقتباس 190)، سودمند. بچه آورنده
بر دهنده، سود مند، زایا، بر آیند تزیده نتیجه دهنده. یا قیاس منتج قیاسی است که مقدمات آن درست باشد و ملتزم نتیجه بود مقابل قیاس عقیم (اساس الاقتباس 190)، سودمند. بچه آورنده