- نبوت (پسرانه)
- رسالت، پیامبری، مبعوث بودن کسی از سوی خداوند به راهنمایی مردم، یکی از سه اصل اعتقادی مسلمانان
معنی نبوت - جستجوی لغت در جدول جو
- نبوت
- نفرت داشتن، نفرت طبع از چیزی و نپذیرفتن آن
کند شدن شمشیر، کارگر نشدن شمشیر
کم شدن بینایی
- نبوت
- پیغمبری، پیمبری، خبر دادن از غیب یا از آینده به الهام خداوند
- نبوت
- خبر دادن از جانب خدا به وحی به الهام، پیغامبری، رسالت
- نبوت ((نَ بُ وَّ))
- پیامبری، رسالت
- نبوت ((نَ وَ))
- نفرت کردن، دوری کردن، نفرت، اعراض
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بد گو دژیاد (غیبت کننده) هیکل نمود نمودار
گیاهی از خانوادۀ خرنوب با میو ای سرخ رنگ، خروب نبطی
درختچه ای ازتیره پروانه واران بارتفاع یک تا دو متر که درنواحی مدیترانه و آسیا و ایران میروید گلهایش زرد رنگ و میوه اش نیام وقوسی شکل است. درازی میوه اش بین 10 تا 15 سانتی متراستازتمام قسمتهای این گیاه بوی نامطبوع استشمام میشود. ازاین گیاه آلکالوئیدی بنام آناژیرین بدست می آورده اند دانه این گیاه سمی است از برگها و دانه اش بعنوان قی آور ومسهل در طب قدیم استفاده میکردند اناغورس خروب الخنزیز خرنوب الکلاب حب الکلی ام الکلب جرود عجب خرنوب نبطی راتاج شوکه شهباء
نمود، هیکل، برای مثال چون تو از خوان شرع بی قوتی / تو و سالوس و کبر و سنبوتی (سنائی - ۱۳۲)
عدم حضور، فقدان، غیاب، عدم
پدری، پدریگری، پرورش پروریدن پدری پدر شدن، غذا دادن پروردن
پستا
پسری، فرزند خواندگی پسری، پسر خواندگی. یا اضافه بنوت. اضافه نام پسر یا نوه بنام پدر یا جد: محمود سبکتگین ابوعلی سینا
جمع سبت، شنبه ها روزهای شنبه
ایستادن، بر جای ماندن، پایداری، استوار شدن، مداومت
تابوت
نادانی، جوانی، کودکی
پدری، کنایه از اصل و نژاد
هوشیاری، ذکاوت، جودت فکر
مربوط به نبی مثلاً حدیث نبوی
نوعی شیرینی بلورین که از شیرۀ شکر درست می کنند
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبت، کلأ
گیاه، هر رستنی که از زمین بروید، گیا، گیه، گیاغ، علف، نبت، کلأ
استواری، محکمی، استحکام، محکم کاری، استقامت، ثبات، اطمینان
تکبر کردن، فخر کردن، تکبر، بزرگی، بزرگ منشی، خودستایی
نعت ها، ویژگی ها، صفات، خصلت ها، ستایش ها، جمع واژۀ نعت
وقت چیزی یا کاری، فرصت، بار، دفعه، کرت، مرتبه، برای مثال به روزی دو نوبت برآرای خوان / سران سپه را یکایک بخوان (نظامی۵ - ۱۰۹۳) ، دوران، زمان، امری که دارای نظم و ترتیب باشد، قراول، کشیک، طبل، کوس، کوس یا دهل بزرگی که چند بار در شب و روز در بارگاه سلاطین نواخته می شد، بارگاه، خیمۀ بزرگ
نادانی
تکبر، بزرگ منشی، خودبینی، خودپرستی
منسوب به نبی و پیغمبر (ص)
نبوت در فارسی بیزاری رویگردانی دوری نبوت در فارسی آگاهاندن، پیامبری واژه نبوه از ریشه سریانی است بنگرید به نبی نفرت کردن دوری کردن، نفرت اعراض: وتفاوت نظم باعدم تناسب اجزاسبب گرانی شعروموجب ذوق است
ظاهر و آشکار گردیدن، آدم فوق العاده گشتن در دانش و هنر، نابغگی، عالم جید گشتن
بیرون آمدن آب ازچاه وچشمه
نابودن عدم نیستی