جدول جو
جدول جو

معنی ناهختن - جستجوی لغت در جدول جو

ناهختن
(لَ)
نیاهختن. نیاهیختن. ناآهختن
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شناختن
تصویر شناختن
آشنا شدن، واقف شدن، دانستن، اشناختن، شناسیدن، اشناسیدن
با کسی آشنایی داشتن، دوستی داشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فرهختن
تصویر فرهختن
تربیت کردن، ادب آموختن، فرهیختن، برای مثال پی فرهختن این تند توسن / بر ابروی غضب چینی برافکن (معروفی - شاعران بی دیوان - ۱۴۳)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناسخته
تصویر ناسخته
ناسنجیده، وزن نشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از انگختن
تصویر انگختن
انگیختن، واداشتن، تحریک کردن، شوراندن، پدید آوردن، نقش برجسته ساختن، زنده کردن دوباره، جنباندن از جای، به جنبش آوردن، برجهانیدن، بلندکردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناپخته
تصویر ناپخته
نپخته، پخته نشده، خام، کنایه از بی تجربه، نا آزموده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از برهختن
تصویر برهختن
برکشیدن، برآوردن
ادب کردن، تربیت کردن
برهیختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناهمتا
تصویر ناهمتا
بی همتا، بی مانند، بی نظیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نشاختن
تصویر نشاختن
نشاندن، نشانیدن، جا دادن، برای مثال به فرّ کیانی یکی تخت ساخت / چه مایه بدو گوهر اندر نشاخت (فردوسی - ۱/۴۴)
فرهنگ فارسی عمید
(هَِ تَ)
که آهیختنی نیست. مقابل آهختنی
لغت نامه دهخدا
(کَ مَ سَ)
ناآختن. نیاختن
لغت نامه دهخدا
(چَ / چِ)
ناآهیخته
لغت نامه دهخدا
(لَ)
نگذاشتن. ننهادن. مقابل هشتن
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ناآهیختن. مقابل آهیختن. رجوع به آهیختن شود
لغت نامه دهخدا
(لَ)
ناآموختن. نیاموختن. مقابل آمختن:
هرکه نامخت از گذشت روزگار
نیز ناموزد ز هیچ آموزگار.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(کُ ئو لَ)
ناسنجیدن. نسختن. مقابل سختن. رجوع به سختن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شناختن
تصویر شناختن
آشنا شدن، دانستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناکشتن
تصویر ناکشتن
نکشتن، زراعت نکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامختن
تصویر نامختن
ناآموختن نیاموختن مقابل آمختن آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشاختن
تصویر نشاختن
جا دادن، نشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهمتا
تصویر ناهمتا
بی مانند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامختص
تصویر نامختص
اخویشیک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآخته
تصویر ناآخته
برنکشیده، ناآهیخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخفتن
تصویر ناخفتن
بیدارماندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناسخته
تصویر ناسخته
ناسنجیده وزن نشده مقابل سخته
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که پخته نشده طبخ نشده، نرسیده کال (میوه)، بی تجربه ناآزموده مقابل پخته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فرهختن
تصویر فرهختن
ادب کردن تادیب کردن تربیت کردن، ادب آموختن، علم آموختن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراهختن
تصویر فراهختن
بر کشیدن (شمشیر و جز آن)، تربیت کردن ادب کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناختن
تصویر شناختن
((ش تَ))
دانستن، اقرار کردن، دوستی داشتن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراهختن
تصویر فراهختن
((فَ هِ تَ))
برکشیدن، تربیت کردن، ادب آموختن، فراهیختن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناسخته
تصویر ناسخته
((سَ تِ))
ناسنجیده، وزن نشده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نشاختن
تصویر نشاختن
((نِ تَ))
نشانیدن، تعیین کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناهمتا
تصویر ناهمتا
متفاوت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شناختن
تصویر شناختن
Recognize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شناختن
تصویر شناختن
признавать
دیکشنری فارسی به روسی