جدول جو
جدول جو

معنی نانت - جستجوی لغت در جدول جو

نانت
از شهرهای فرانسه و کرسی ایالت لوار سفلی است، متجاوز از 197000 تن جمعیت دارد و درقسمت غربی فرانسه بر ساحل رود لوار واقع است و مرکز کشتی رانی و بزرگترین شهربرتانی است، کار خانه کشتی سازی دارد و کلیسائی از قرن پانزدهم میلادی، در آنجاست، این شهر در جنگ بین الملل دوم بسختی آسیب دید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ژانت
تصویر ژانت
(دخترانه)
نام مستعار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نانا
تصویر نانا
(دخترانه)
پدر و مادر، نعناع
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از نانو
تصویر نانو
گاهواره، گهواره، بانوج، آوازی که مادر هنگام گهواره جنباندن و خواباندن فرزند می خواند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نابت
تصویر نابت
نورسته، نونهال، تازه روییده، تازه سبزشده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از قانت
تصویر قانت
فرمان برنده، فرمان بردار، مطیع و متواضع به خداوند، نمازخوان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نتانت
تصویر نتانت
بدبو شدن، بدبویی
فرهنگ فارسی عمید
امانوئل (ایمانوئل)، کانت در سال 1724 میلادی در کنیگسبرگ از شهرهای آلمان متولد شده است، پدرش شغل سراجی داشت و پدر و مادرش هر دو مردمانی مقدس و مهذب بودند، تمام مدت هشتاد سال زندگانی را به دانشجویی و دانش آموزی و تألیف و تصنیف گذرانید و هیچ کار دیگر حتی مسافرت هم نکرد، در آغاز در خانه های بزرگان برای تحصیل معاش به تدریس مشغول شد و در همنشینی باآن مردم از کار دنیا تجربه حاصل میکرد، بعدها در دانشگاه شهر خود به دانشیاری و پس از چند سال به استادی پذیرفته شد و رشته های مختلف از علوم می آموخت، اما ریاضیات و طبیعیات و هیأت و نجوم و فلسفه را رشتۀ اختصاصی خود ساخت و عمر خویش را وقف علم و حکمت کرد، متأهل نشد و زندگانی مرتب و منظمی برای خود ترتیب داد و پیروی کامل از اصول اخلاقی را واجب می پنداشت، نظر به این احوال و مقامات علمی و آثاری که از او ظاهر شد طرف مهر و احترام خاص و عام گردید، فقط هنگامی که رساله ای بنام ’دین در حدود عقل’ نوشته بود مورد سرزنش گردید و حتی از او التزام گرفتند که دیگر در امور دینی چیز ننویسد، اما کانت پس از روزگار فردریک گیلیوم خود را از این التزام آزاد دانست و موافق عقاید خویش سخن گفت و دیگر متعرض او نشدند، هشت سال پیش از مرگ، قوای دماغیش سست شد و از کار بازماند و در سال 1804 میلادی درگذشت، کانت از کسانی بوده است که از دانشجویی جز دریافت حقیقت منظوری نداشته و از خودنمائی و شهرت طلبی و کسب جاه و مال یکسره دور بوده است، نوشته هایش اغلب پیچیده و دشوار است، در مطالب غور بسیار میکرد اما نوشتن را به شتاب انجام میداد، فلسفه اش در روزگار خود او در سراسر خاک آلمان قبول عامه یافت و بزودی به کشورهای دیگر نیز تجاوز کرد، آثار قلمی کانت بسیار و هفتاد هشتاد رساله و کتاب بزرگ و کوچک است، در اکثر مسائل علمی و ریاضی و طبیعی و جغرافیای طبیعی و زمین شناسی و هیأت و آثار جو و منطق و دیانت و سیاست چیز نوشته است، (از سیر حکمت در اروپا)
لغت نامه دهخدا
شهری است که مرکز جزیره زانت بشمار میرود و بر ساحل شرقی بندر امین واقع است و در سال 1887 مرکز رئیس اسقفهای کاتولیک ایطالیا و جمعیت آن 20هزار بوده است، (از دائره المعارف بستانی)، مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: زانت اسکله ای است پرجنب و جوش در ساحل شرقی جزیره زانت - انتهی، مؤلف ملحقات المنجد آرد: لنگرگاه زانت مرکز جزیره زانت و دارای 220000 تن جمعیت است، (از ملحقات المنجد)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
دختری که بی شوی تا دیر در خانه مانده باشد و شوی ندیده باشد. ج، عوانت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
یکی از سیزده اقلیمی است که در حوالی قرطبه است. (الحلل السندسیه چ 1 ج 1 ص 268). و مراد از اقلیم روستا (روستاق) است. (حلل السندسیه ج 1 ص 268)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
فرمانبردار. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). فرمان برنده. (آنندراج) ، دعاخواننده در نماز. (آنندراج) :
پیش تو آن سنگریزه ساکت است
پیش احمد بس فصیح و قانت است.
مولوی
لغت نامه دهخدا
(بِ)
ابن یزید از محدثان است. (منتهی الارب). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
وی ازفرزندان اسماعیل بن ابراهیم خلیل است. و این بیت عامر بن حارث بن مضاض اشارتی به نام او دارد:
و کنا ولاهالبیت من بعد نابت
بعز فما یحظی لدیناالمکاثر.
(از بلوغ الارب ج 1 ص 230)
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ رَ)
نالیدن، یا نالیدن بلندتر از انین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). نهت. (معجم متن اللغه). نئیت. (المنجد) ، حسد بردن: نأت فلاناً، حسد برد آن را. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغه). نئیت. (المنجد) ، به کندی رفتن: نأت نأتاً، سعی سعیاً بطیئاً. (معجم متن اللغه). رجوع به نأث شود
لغت نامه دهخدا
(بِ)
رویاننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث) (اقرب الموارد) (المنجد) ، روینده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث) : چون تخم حقیقت در زمین یقین او نابت یافت. (وصاف ص 562) ، تازۀ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود. (المنجد). الطری من کل شی ٔ حین ینبت صغیراً. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(بِ)
موضعی است در بصره. (معجم البلدان). دهی است به بصره، از آن ده است اسحاق بن ابراهیم نابتی. (منتهی الارب). نام دهی است در بصره و از اعلام است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(نَ نَ)
نتانه. بدبوئی. گندگی. نتونت. ناخوشبوئی. (یادداشت مؤلف). رجوع به نتانه شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
اسم فاعل از نکت است. رجوع به نکت شود، شتر که آرنج وی برگردد و بر پهلو خورد و مجروح سازد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
موضعی است در دیار بنی عامر بن صعصعه. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جزیره ای به انگلستان در انتهای شمال شرقی ’کنت’. مساحت سطح آن 106 کیلومترمربع است و120000 تن سکنه دارد. سرزمینی است حاصلخیز و کشاورزی آن بسیار خوب است و ساحل آن مورد توجه مردم است
لغت نامه دهخدا
ننّه، (دزی ج 2 ص 632)، نام مجسمۀ ربهالنوع ارخ است که در سومر بوده است و آن را ’نه نه’ هم گفته اند، این مجسمه در حدود 2280 سال قبل از میلاد به دست عیلامی ها - که شهر او را تصرف کردند - به غارت رفت، رجوع به ایران باستان ص 117 شود
لغت نامه دهخدا
(حِثْ ثی ثا)
ضن ّ. زفت گردیدن و زفتی کردن. بخیلی کردن. (تاج المصادر) (زوزنی). بخل ورزیدن. بخیلی. (دهار). بخل
لغت نامه دهخدا
(ظِ نَ)
تهمت
لغت نامه دهخدا
تصویری از ضنانت
تصویر ضنانت
بخیلی کردن، بخل
فرهنگ لغت هوشیار
منسوب به نان. یادوست نانی آنکه بقصدتامین معاش اظهاردوستی کند، خدمتکاری که بازای خوراک خدمت کندو مزدی نگیرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناهت
تصویر ناهت
گلو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نانک
تصویر نانک
قرص کوچک ازنان نان کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابت
تصویر نابت
رویاننده، روینده
فرهنگ لغت هوشیار
پرهیز گار، فرمان برنده، نیایشگر، خاموش فرمانبردار فرمان برنده، دعا خواننده در نماز، جمع قانتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فانت
تصویر فانت
مطیع، فرمانبرنده، دعا خواننده در نماز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خانت
تصویر خانت
دغایی نادرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از وانت
تصویر وانت
((نِ))
ماشین باری کوچک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نانو
تصویر نانو
نوعی گاهواره، لالایی، سرود خواب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از رانت
تصویر رانت
درآمدی که از فرصت ها و موقعیت های برتر به دست آمده باشد، ثروت حاصل از کار غیرتولیدی و بادآورده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از قانت
تصویر قانت
((نِ))
مطیع، فرمانبردار
فرهنگ فارسی معین