جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با فانت

فانی

فانی
نیست شونده، ناپایدار، نابودشونده، برای مِثال خوش است عمر دریغا که جاودانی نیست / پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست (سعدی۲ - ۶۳۷)، در تصوف ویژگی آنکه در طریقت و سلوک به مرحلۀ فنا رسیده است
فانی
فرهنگ فارسی عمید

فانه

فانه
کُلون، چوبی به شکل مکعب مستطیل که برای بستن در، بر پشت آن نصب می شود، بِغاز، پانه، فَهانه، تَنبه، مَدَنگ، بَسکَله، فَردَر، کُلَند، فَروَند، فَلجَم، کلیدان، برای مِثال تو را خانه دین است و دانش درون شو / بدان خانه شو سخت کن در به فانه (ناصرخسرو - ۴۲)
گُوِه، تکۀ چوب یا آهن که هنگام ترکاندن و شکافتن چوب یا تخته لای آن می گذارند، گاز، پانِه، پَهانِه، فَهانِه، بَغاز، پَغاز، بَراز
فانه
فرهنگ فارسی عمید