معنی قانت - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با قانت
قانت
قانت
فرمان برنده، فرمان بردار، مطیع و متواضع به خداوند، نمازخوان
فرهنگ فارسی عمید
قانت
قانت
پرهیز گار، فرمان برنده، نیایشگر، خاموش فرمانبردار فرمان برنده، دعا خواننده در نماز، جمع قانتین
فرهنگ لغت هوشیار
قانت
قانت
یکی از سیزده اقلیمی است که در حوالی قرطبه است. (الحلل السندسیه چ 1 ج 1 ص 268). و مراد از اقلیم روستا (روستاق) است. (حلل السندسیه ج 1 ص 268)
لغت نامه دهخدا
قانت
قانت
فرمانبردار. (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). فرمان برنده. (آنندراج) ، دعاخواننده در نماز. (آنندراج) : پیش تو آن سنگریزه ساکت است پیش احمد بس فصیح و قانت است. مولوی
لغت نامه دهخدا
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.