جدول جو
جدول جو

معنی نابت

نابت
نورسته، نونهال، تازه روییده، تازه سبزشده
تصویری از نابت
تصویر نابت
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با نابت

نابت

نابت
رویاننده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث) (اقرب الموارد) (المنجد) ، روینده. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (غیاث) : چون تخم حقیقت در زمین یقین او نابت یافت. (وصاف ص 562) ، تازۀ هر چیز هنگامی که بروید و خرد بود. (المنجد). الطری من کل شی ٔ حین ینبت صغیراً. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

نابت

نابت
موضعی است در بصره. (معجم البلدان). دهی است به بصره، از آن ده است اسحاق بن ابراهیم نابتی. (منتهی الارب). نام دهی است در بصره و از اعلام است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

نابت

نابت
ابن یزید از محدثان است. (منتهی الارب). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
وی ازفرزندان اسماعیل بن ابراهیم خلیل است. و این بیت عامر بن حارث بن مضاض اشارتی به نام او دارد:
و کنا ولاهالبیت من بعد نابت
بعز فما یحظی لدیناالمکاثر.
(از بلوغ الارب ج 1 ص 230)
لغت نامه دهخدا