- ناشسته (لَ دَ / دِ)
هرچیز که شسته نشده باشد. (ناظم الاطباء). مقابل شسته. رجوع به شسته شود:
روی ناشسته خوشتری بنشین
کآتشی روی تو در آب انداخت.
عطار.
روی ناشسته چو ماهش نگرید
چشم بی سرمه سیاهش نگرید.
؟
- طفل ناشسته، کودک تازه زائیده شده که هنوز آن را نشسته باشند. (ناظم الاطباء).
، ناتمیز. تطهیرنشده. غیرمطهر. آلوده. مقابل شسته، به معنی تمیز و پاک
روی ناشسته خوشتری بنشین
کآتشی روی تو در آب انداخت.
عطار.
روی ناشسته چو ماهش نگرید
چشم بی سرمه سیاهش نگرید.
؟
- طفل ناشسته، کودک تازه زائیده شده که هنوز آن را نشسته باشند. (ناظم الاطباء).
، ناتمیز. تطهیرنشده. غیرمطهر. آلوده. مقابل شسته، به معنی تمیز و پاک
