معنی نشسته نشسته ناشسته. ناشور. شسته ناشده. مقابل شسته: روی ناشسته چو ماهش نگرید چشم بی سرمه سیاهش نگرید. ، تطهیر ناکرده. ناپاک. - امثال: نشسته پاک است لغت نامه دهخدا