بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اقحوان، بابونج، تفّاح الارض، کوبل
بابونه، گیاهی علفی و خوش بو با برگ های ریز و شاخه های باریک و گل های سفید که بعضی از انواع آن مصرف دارویی دارد، اُقحُوان، بابونَج، تُفّاحُ الاَرض، کوبَل
ناخنه، در پزشکی گوشت یا پوست زایدی که در گوشۀ چشم تولید و باعث تورم پلک می شود، در علم زیست شناسی برگشتگی گلبرگ ها به شکل ناخن، اکلیل الملک، گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است، شاه افسر، گیاه قیصر، بسدک، شبدر زرد، یونجه زرد، بسک، بسه، شاه بسه گرفتن چیزی با دو ناخن ناخنک زدن: اندکی از چیزی ربودن
ناخنه، در پزشکی گوشت یا پوست زایدی که در گوشۀ چشم تولید و باعث تورم پلک می شود، در علم زیست شناسی برگشتگی گلبرگ ها به شکل ناخن، اِکلیلُ المَلِک، گیاهی با برگ های بیضی شکل و گل های خوشه ای زرد که دم کردۀ آن در مداوای اسهال خونی، ورم معده و نزلۀ برونش ها نافع است، شاه اَفسَر، گیاه قِیصَر، بَسدَک، شَبدَر زَرد، یونجه زَرد، بَسَک، بَسَه، شاه بُسَه گرفتن چیزی با دو ناخن ناخنک زدن: اندکی از چیزی ربودن
ناخن، (آنندراج)، ضبط و تلفظ دیگری است از ناخن: نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا گه قنینه به سجود اوفتد از بهر دعا گه ز غم برفکند یک دهن از دل خونا، فیروز مشرقی، رجوع به ناخن شود
ناخن، (آنندراج)، ضبط و تلفظ دیگری است از ناخن: نوحه گر کرده زبان چنگ حزین از غم گل موی بگشاده و بر روی زنان ناخونا گه قنینه به سجود اوفتد از بهر دعا گه ز غم برفکند یک دهن از دل خونا، فیروز مشرقی، رجوع به ناخن شود
مادۀ فاسدی است که به شکل ناخن در چشم انسان وحیوان پیدا میشود. (فرهنگ نظام). مرضی است که اگر در چشم آدمی بهم رسد در صورت علاج نکردن زیاده گردد و اگر در چشم اسب و استر بهم رسد، اگر در حال علاج نکنند بکشد و شبیه است به ناخن، و با لفظ آوردن، بریدن، دمیدن، رستن، مستعمل است. و گویند که به دیدن سهیل این مرض برطرف شود. (از آنندراج). ناخنه: شمع محفل کنم آندم که دل روشن را ماه نو ناخنک دیده شود روزن را. عارف کاشانی (از آنندراج). ، گوشۀ ناخن که بلند شده در گوشت فرو رود. (فرهنگ نظام) ، مرضی است که در سم ّ چارپا بخصوص خر پیدا میشود، نام تخمی است دوائی که نام دیگرش اکلیل است، نام قلمی است از زرگر که سرش به شکل ناخن است، درقزوین هیزم های پیچیده و خیلی کوچک را که در ساق درخت انگور است ناخنک میگویند و آنها را میبرند که ساقه ضعیف نشود. (فرهنگ نظام) ، ناخن کوچک. (لغات فرهنگستان) به هر دو ناخن چیزی را بزور گرفتن. (بهارعجم). رجوع به ناخنک زدن شود: میبرد وقت ناخنک از مشت همچو تیشه فرو به سنگ انگشت. محمدقلی سلیم (از بهارعجم و آنندراج). ، پیش از خریدن چیز قابل خوردن از فروشنده قدری از آن را گرفته خوردن. (فرهنگ نظام). رجوع به ناخنک زدن شود
مادۀ فاسدی است که به شکل ناخن در چشم انسان وحیوان پیدا میشود. (فرهنگ نظام). مرضی است که اگر در چشم آدمی بهم رسد در صورت علاج نکردن زیاده گردد و اگر در چشم اسب و استر بهم رسد، اگر در حال علاج نکنند بکشد و شبیه است به ناخن، و با لفظ آوردن، بریدن، دمیدن، رستن، مستعمل است. و گویند که به دیدن سهیل این مرض برطرف شود. (از آنندراج). ناخنه: شمع محفل کنم آندم که دل روشن را ماه نو ناخنک دیده شود روزن را. عارف کاشانی (از آنندراج). ، گوشۀ ناخن که بلند شده در گوشت فرو رود. (فرهنگ نظام) ، مرضی است که در سم ّ چارپا بخصوص خر پیدا میشود، نام تخمی است دوائی که نام دیگرش اکلیل است، نام قلمی است از زرگر که سرش به شکل ناخن است، درقزوین هیزم های پیچیده و خیلی کوچک را که در ساق درخت انگور است ناخنک میگویند و آنها را میبرند که ساقه ضعیف نشود. (فرهنگ نظام) ، ناخن کوچک. (لغات فرهنگستان) به هر دو ناخن چیزی را بزور گرفتن. (بهارعجم). رجوع به ناخنک زدن شود: میبرد وقت ناخنک از مشت همچو تیشه فرو به سنگ انگشت. محمدقلی سلیم (از بهارعجم و آنندراج). ، پیش از خریدن چیز قابل خوردن از فروشنده قدری از آن را گرفته خوردن. (فرهنگ نظام). رجوع به ناخنک زدن شود
درختی است زیبا و چتری از رده دو لپه ییهای بی گلبرگ که سر دسته تیره نارون ها میباشد. برخی ماخذ تیره نارون هارا جزو تیره گزنه ها ذکر میکنند. برگهایش دندانه دار و چوبش بسیار محکم است در حدود 15 گونه از این گیاه شناخته شده که در نواحی معتدل نیمکره شمالی زمین میرویند سایه خوش دردار سده پشه دار پشه غال ناژین بوقیصا شجره البق پشه خانه فیلون کنجک گژم پشه دار ناروان ناروند. یا نارون جلگه. اوجا. یا نارون سفید. ملج. یا نارون قرمز. اوجا. یا نارون کوهی. ملج
درختی است زیبا و چتری از رده دو لپه ییهای بی گلبرگ که سر دسته تیره نارون ها میباشد. برخی ماخذ تیره نارون هارا جزو تیره گزنه ها ذکر میکنند. برگهایش دندانه دار و چوبش بسیار محکم است در حدود 15 گونه از این گیاه شناخته شده که در نواحی معتدل نیمکره شمالی زمین میرویند سایه خوش دردار سده پشه دار پشه غال ناژین بوقیصا شجره البق پشه خانه فیلون کنجک گژم پشه دار ناروان ناروند. یا نارون جلگه. اوجا. یا نارون سفید. ملج. یا نارون قرمز. اوجا. یا نارون کوهی. ملج
شاد نبودن غمگینی، بیماری مریضی، ناخوبی ناپسندی بدی، ناگواری منغص بودن، ناخوشایندی تلخی، بد طعمی بدمزگی، درشتی خشونتناموافقی، کدورت نقار: (امیرنصرقاصدان فرستاد بطلب آن مال و وی (امیراسماعیل) نفرستاد میان ایشان بدین سبب ناخوشی پدید آمد)، ابتلا گرفتاری: یار مساعد بگه ناخوشی دامکشی کرد نه دامن کشی. (نظامی)، کوفت سیفلیس. یا سال ناخوشی. سال وبایی. یا خود را به ناخوشی زدن، خود را مریض وانمود کردن
شاد نبودن غمگینی، بیماری مریضی، ناخوبی ناپسندی بدی، ناگواری منغص بودن، ناخوشایندی تلخی، بد طعمی بدمزگی، درشتی خشونتناموافقی، کدورت نقار: (امیرنصرقاصدان فرستاد بطلب آن مال و وی (امیراسماعیل) نفرستاد میان ایشان بدین سبب ناخوشی پدید آمد)، ابتلا گرفتاری: یار مساعد بگه ناخوشی دامکشی کرد نه دامن کشی. (نظامی)، کوفت سیفلیس. یا سال ناخوشی. سال وبایی. یا خود را به ناخوشی زدن، خود را مریض وانمود کردن
ناخن کوچک، گوشه ناخن که بلند شده در گوشت فرو رود، گیاهی است دوساله ازتیره سبزی آساهاو از دسته شبدرها که معمولا در دشتها و در کنار جاده ها روییده میشود. برگهایش مرکب ازسه برگچه دندانه دارو گلهایش کوچک و برنگ زرد و معطر میباشند. میوه آن بصورت نیام و بی کرک و برنگ مایل به سبز است و درآن نیزیک تا دو دانه قرارگرفته است. معمولا در موقعی که گلها در گیاه ظاهر میشوند ساقه گل دار آنرا چیده پس از خشک شدن بمعرض فروش میرسانند. در گیاه خشک شده کومارین واسید ملی لوتیک و مواد معطر یافت میشود. دم کرده پنج تاده درهزارگلهای این گیاه در مداوای تورم چشم و رفع التهاب کناره آزاد پلکها و همچنین بصورت کمپرس درباد سرخ بکارمیرود. این گیاه دراکثر نقاط دنیا ازجمله ایران بفراوانی میروید شبدرعطری اکلیل الملک: گیاه قیصر، عارضه ای که بصورت غشائی مثلثی شکل از نسج ملتحمه معمولادر گوشه داخلی یکی از چشم ها پدیدار میشود و بطرف قرنیه نمو میکند و دید چشم را مانع میگردد. معالجه اش معمولا قطع این پرده باعمل جراحی است ظفره ظفره چشم ناخنه: شمع محفل کنم آن دم که دل روشن را ماه نوناخنک دیده شودروزن را. (عارف کاشانی)، قلمی است زرگران را که سرش بشکل ناخن است، عمل گرفتن چیزی بوسیله دو ناخن، چیزی را خرده خرده برداشتن (و خوردن) چنانکه کسی قبل از موقع ناهار باشپزخانه آید و تعداد کمی از غذا بردارد و بخورد، عمل ربودن و خوردن چیزی اندک. ناخنک بند کردن
ناخن کوچک، گوشه ناخن که بلند شده در گوشت فرو رود، گیاهی است دوساله ازتیره سبزی آساهاو از دسته شبدرها که معمولا در دشتها و در کنار جاده ها روییده میشود. برگهایش مرکب ازسه برگچه دندانه دارو گلهایش کوچک و برنگ زرد و معطر میباشند. میوه آن بصورت نیام و بی کرک و برنگ مایل به سبز است و درآن نیزیک تا دو دانه قرارگرفته است. معمولا در موقعی که گلها در گیاه ظاهر میشوند ساقه گل دار آنرا چیده پس از خشک شدن بمعرض فروش میرسانند. در گیاه خشک شده کومارین واسید ملی لوتیک و مواد معطر یافت میشود. دم کرده پنج تاده درهزارگلهای این گیاه در مداوای تورم چشم و رفع التهاب کناره آزاد پلکها و همچنین بصورت کمپرس درباد سرخ بکارمیرود. این گیاه دراکثر نقاط دنیا ازجمله ایران بفراوانی میروید شبدرعطری اکلیل الملک: گیاه قیصر، عارضه ای که بصورت غشائی مثلثی شکل از نسج ملتحمه معمولادر گوشه داخلی یکی از چشم ها پدیدار میشود و بطرف قرنیه نمو میکند و دید چشم را مانع میگردد. معالجه اش معمولا قطع این پرده باعمل جراحی است ظفره ظفره چشم ناخنه: شمع محفل کنم آن دم که دل روشن را ماه نوناخنک دیده شودروزن را. (عارف کاشانی)، قلمی است زرگران را که سرش بشکل ناخن است، عمل گرفتن چیزی بوسیله دو ناخن، چیزی را خرده خرده برداشتن (و خوردن) چنانکه کسی قبل از موقع ناهار باشپزخانه آید و تعداد کمی از غذا بردارد و بخورد، عمل ربودن و خوردن چیزی اندک. ناخنک بند کردن
گیاهی خوشبو و پر برگ با شاخه های سبز و باریک و برگ های ریز که دارای گل های سفیدی است و میان آن ها زرد است، در زمین های شنی و کنار آبگیرها می روید، بابونه، بانونج
گیاهی خوشبو و پُر برگ با شاخه های سبز و باریک و برگ های ریز که دارای گل های سفیدی است و میان آن ها زرد است، در زمین های شنی و کنار آبگیرها می روید، بابونه، بانونج