جدول جو
جدول جو

معنی ناباوری - جستجوی لغت در جدول جو

ناباوری
بی اعتقادی، بی اعتمادی
تصویری از ناباوری
تصویر ناباوری
فرهنگ فارسی عمید
ناباوری
عدم قبول و اعتماد
تصویری از ناباوری
تصویر ناباوری
فرهنگ لغت هوشیار
ناباوری
بی اعتقادی
تصویری از ناباوری
تصویر ناباوری
فرهنگ واژه فارسی سره

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
مطابق میل نبودن، سختی، دشواری، برای مثال با کمال ناگواری ها گوارا کرده است / محنت امروز را اندیشۀ فردای من (صائب - لغت نامه - ناگواری)، بدهضم بودن غذا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناباور
تصویر ناباور
آنکه سخنی را باور نکند، آنچه درخور باور کردن نباشد، غیر قابل قبول
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نابرادری
تصویر نابرادری
برادری که با خواهر یا برادر دیگر خود از یک پدر، مادر یا پدر و مادر نباشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نامادری
تصویر نامادری
زن پدر، زن پدر کسی غیر از مادر او، مادراندر، مایندر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باباغوری
تصویر باباغوری
ویژگی چشمی که ترکیده و مردمک آن بیرون آمده باشد، در پزشکی نوعی کوری که چشم آماسیده و سفیدی و سیاهی آن به هم آمیخته شود، نوعی مهرۀ سیاه و سفید برای دفع چشم زخم
فرهنگ فارسی عمید
(وَ)
بی اعتماد. چیزی که لایق باور کردن نباشد. (ناظم الاطباء). باورنکردنی. غیرقابل قبول:
بلی هرچه ناباورش یافتم
ز تمکین او روی برتافتم.
نظامی
لغت نامه دهخدا
ناگاه ناگهان غفله: افسوس که عمر نابیوسی بگذشت وین عمر چوجان عزیزاز سی بگذشت... (جهانگشای جوینی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نامادری
تصویر نامادری
زن پدر غیر از مادر شخص ما در اندر مادندر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
عدم بلوغ صغر مقابل بلوغ، ساده لوحی بی تمیزی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابرادری
تصویر نابرادری
برادر پدری یا مادری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نابکاری
تصویر نابکاری
بد کاری شرارت: (من طاهر را شنیده بودم در رعونت و بد کاری، ) فسق فجور: (و سبب زوال ملک دیلم نابکاری آن زن بود)، بدی زشتی، وحشتناکی موحشی، بیفایدگی ناسودمندی، بیکاری عاطلی بطالت: (بوسهل گفت: من چه مرد این کارم که جز نابکاری را نشایم)
فرهنگ لغت هوشیار
ناگواربودن، تحمل ناپذیری: باتمام ناگواریها گوارا کرده است محنت امروز را اندیشه فردای من. (صائب لغ)، امتلا معده تخمه، بدهضمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناخواری
تصویر ناخواری
درشتی خشونت، اشکال صعوبت، آشفتگی (زلف)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نشابوری
تصویر نشابوری
منسوب به نشابورنیشابوری
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که لایق قبول واعتماد نباشد غیرقابل قبول: بلی هرچه ناباورش یافتم زتمکین او روی برتافتم. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناصبوری
تصویر ناصبوری
بی صبوری ناشکیبایی مقابل صبوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باباغوری
تصویر باباغوری
نوعی کوری که چشم ورم کرده، بزرگ تر از حد معمول می شود، نوعی مهره گرد سیاه و سفید که برای دفع چشم زخم بر گردن کودکان آویزند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از نامادری
تصویر نامادری
((دَ))
زن پدر غیر از مادر شخص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناگواری
تصویر ناگواری
خطر
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناباور
تصویر ناباور
بی اعتقاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نابرابری
تصویر نابرابری
Inequality
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
Immaturity
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نابرابری
تصویر نابرابری
desigualdade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
imaturidade
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نابرابری
تصویر نابرابری
desigualdad
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
inmadurez
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از نابرابری
تصویر نابرابری
nierówność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
niedojrzałość
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نابرابری
تصویر نابرابری
неравенство
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
незрелость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نابرابری
تصویر نابرابری
нерівність
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نابالغی
تصویر نابالغی
незрілість
دیکشنری فارسی به اوکراینی