جدول جو
جدول جو

معنی مکث - جستجوی لغت در جدول جو

مکث
درنگ
تصویری از مکث
تصویر مکث
فرهنگ واژه فارسی سره
مکث
درنگ کردن، دیر کردن، توقف کردن
تصویری از مکث
تصویر مکث
فرهنگ فارسی عمید
مکث
درنگ و انتظار، ایست
تصویری از مکث
تصویر مکث
فرهنگ لغت هوشیار
مکث
((مَ))
درنگ کردن
تصویری از مکث
تصویر مکث
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مکثر
تصویر مکثر
توانگر، مال دار، بسیار مال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکثر
تصویر مکثر
مرد مالدار و توانگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکثر
تصویر مکثر
((مُ ثِ))
بسیارآورنده، آن که بسیار نویسد، توانگر، مال دار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تمکث
تصویر تمکث
مکث کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکثار
تصویر مکثار
بسیار گو، پرحرف، پرگو
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکثوب
تصویر مکثوب
ریخته شده، حمله برده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکثار
تصویر مکثار
روده دراز، پر روده، بسیار گو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکث کردن
تصویر مکث کردن
درنگ کردن: (آن مرد بلند شد و رفت در همان کوچه برج و کمی آنجا مکث کرد) (ص. هدایت. سگ ولگرد. 20)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکثار
تصویر مکثار
((مِ))
مرد پرگو، بسیار سخن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکر
تصویر مکر
ترفند، فریب، نیرنگ
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از نکث
تصویر نکث
شکستن پیمان، برهم زدن بیع یا پیمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکو
تصویر مکو
ماکو، جایی در چرخ خیاطی که ماسوره در آن قرار می گیرد، وسیله ای که نخ را دور آن پیچیده و از لای تارها عبور می دهند، مکوک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکی
تصویر مکی
از مردم مکه، سوره هایی از قران که در مکه نازل شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مکر
تصویر مکر
حیله، فریب، کلک، حقّه، نیرنگ، نارو، گول، تنبل، دستان، ترفند، گربه شانی، خدعه، غدر، تزویر، ترب، چاره، قلّاشی، خاتوله، ستاوه، شید، کید، دویل، شکیل، اشکیل، ریو، احتیال، روغان، دلام
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لکث
تصویر لکث
زدن، رنجانیدن، بیشبار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
سریانی تازی گشته مهک شیرین بویان از گیاهان سوس شیرین بیان. یا اصل (بیخ) مثک. اصل السوس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکیث
تصویر مکیث
ماند گار، گرانسنگ مکث کننده درنگ کننده، با وقار رزین، مکث
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکی
تصویر مکی
منسوب به مکه
فرهنگ لغت هوشیار
ام القری، شهر مقدس اسلامی در کشور عربستان سعودی در منطقه حجاز که مسجد الحرام و خانه کعبه در آنجاست
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکوث
تصویر مکوث
درنگ کردن
فرهنگ لغت هوشیار
افزاریست جولاهگان را که ماشوره را در آن نصب کنند و جامه بافند، آلتی است در چرخ خیاطی که قرقره فلزی را در آن جا دهند و زیر سوزن چرخ در محل مخصوص متصل سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکل
تصویر مکل
زالو، زلو، علق: (گفته که پنجپا یک و غوک و مکل بکوب در خایه هل تو چنگ خشنسار بامداد) (لبیبی. لفا اق. 9- 328)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکس
تصویر مکس
تشویش کردن، دربیع، باج و خراج گرفتن و بمعنی حق گمرکی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکر
تصویر مکر
حیله و خدعه و فریب دادگی، و تزویر و ریا
فرهنگ لغت هوشیار
چرخه، ماسوره سربه زیر زیر نگر، سرنگون بر رو در افتاده سرنگون شده، سرنگون واژگون، آنکه سر خود را بزیر اندازد و بزمین نگاه کند
فرهنگ لغت هوشیار
شکستن به هم خوردن، گرفتاری گرفتار شدن شکستن عهد، بهم زدن بیع، شکست پیمان، فسخ معامله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مکب
تصویر مکب
((مُ کِ))
بر رو درافتاده، سرنگون شده، سرنگون، واژگون، آن که سر خود را به زیر اندازد و به زمین نگاه کند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکیث
تصویر مکیث
((مَ))
درنگ کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکی
تصویر مکی
((مَ یّ))
منسوب به مکه، سوره هایی از قرآن که در مکه نازل شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکل
تصویر مکل
((مَ کِ))
زالو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مکس
تصویر مکس
((مَ))
گرد آوردن مال، باج گرفتن، زیان آوردن
فرهنگ فارسی معین