معنی مکیث - فرهنگ فارسی معین
واژههای مرتبط با مکیث
مکیث
مکیث
ماند گار، گرانسنگ مکث کننده درنگ کننده، با وقار رزین، مکث
فرهنگ لغت هوشیار
مکیث
مکیث
رجل مکیث، مردی آهسته. (مهذب الاسماء). صاحب وقر و گران سنگ. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). مرد باوقار و متین که شتاب نورزد. ج، مُکَثاء. مکیثون: توضاء وضؤاً مکیثاً، ای بطیئاً متأنیاً غیر متسعجل. (از اقرب الموارد) ، درنگ کننده. (ناظم الاطباء). مکث کننده. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
مکیث
مکیث
مکث و درنگ. (ناظم الاطباء). تلفظ عامیانۀ مکث عربی به معنی درنگ کردن. (حاشیۀ برهان چ معین). - مکیث کردن، مکث کردن و درنگ نمودن و تأخیر کردن باشد. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مکیف
مکیف
چگونگی یافته چگونیده چگونگی بخش، مستی آور کیفیت داده چگونگی داده با کیفیت
فرهنگ لغت هوشیار
جدول جو جستجوی پیشرفته در مجموعه فرهنگ لغت، دیکشنری و دایره المعارف گوناگون
© 2025 | تمامی خدمات جدول جو رایگان است.