آن که اکثر سرنگون باشد. مِکباب. (منتهی الارب). کسی که بیشتر زمین را می نگرد و سرنگون باشد. (ناظم الاطباء). آن که بسیار بر زمین می نگرد. (از اقرب الموارد)
بر رو درافتنده. (غیاث) (آنندراج). سرنگون شده و بر روی افتاده. قوله تعالی: افمن یمشی مکباً علی وجهه. (ناظم الاطباء) ، بر رو دراندازنده، مشتق از اکباب که به روافکندن و به روافتادن است، لازم و متعدی هر دو آمده. (غیاث) : اعوذ باﷲ من الفقر المکب و مجاوره من لااحب. (گلستان، از امثال و حکم ج 1 ص 186)