- مُفَصِّل
- اداکننده، دقیق
معنی مُفَصِّل - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جزئی، دقیق، پرگویی
وابسته کننده، هادی
مقدّس، باوقار
اختصاص دهنده، اختصاص داده شده است
مبدّل، آداپتور
اپراتور
ثبت کننده، ثبت شده است
تفرقه افکن، جداکننده
تظاهر کننده، بازیگر، نماینده
واگذارکننده، یک مشتری
جدا شده، جدا کردن، قطع شده، جدا