معنی مُمَثِّل
مُمَثِّل
تظاهر کننده، بازیگر، نماینده
دیکشنری عربی به فارسی
واژههای مرتبط با مُمَثِّل
مُبَجِّل
مُبَجِّل
مُقَدَّس، باوُقار
دیکشنری عربی به فارسی
مُبَثِّر
مُبَثِّر
پَخش کُنَندِه، جوش زَدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَوِّل
مُحَوِّل
مُبَدِّل، آداپتور
دیکشنری عربی به فارسی
مُشَغِّل
مُشَغِّل
اُپِراتُور
دیکشنری عربی به فارسی
مُسَجِّل
مُسَجِّل
ثَبت کُنَندِه، ثَبت شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی
مُفَصِّل
مُفَصِّل
اَداکُنَندِه، دَقیق
دیکشنری عربی به فارسی
مُعَطِّل
مُعَطِّل
مُخِلّ
دیکشنری عربی به فارسی
يُمَثِّلُ
يُمَثِّلُ
مِثال زَدَن، نِشان می دَهَد، نَمادین بودَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَيِّز
مُمَيِّز
قابِلِ دَرک، مُتِمایِز، ویژِه، تَمَایُزدَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی