- مُرَتَّب
- آراسته، حقوق و دستمزد
معنی مُرَتَّب - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
رسوب ساز، رسوب دهنده
آرامش داده شده، مؤدّب
آزرده، شکنجه شده
بانداژ شده، عصبی شده
برج دار، دهان بسته
خوش آمد گو، استقبال کردن
مجوّز دار، دارای مجوّز
فیلتر شده، نامزد
ترکیبی، مرکّب
وصله خورده، وصله شده
متمرکز، مرکز
مرمّت شده، بازسازی شد
باریک شده، مخروطی
آموزش دیده، مربّی
آراسته، حقوق و دستمزد
به طور مرتّب، به صورت سازماندهی شده