معنی مُحَقِّق - جستجوی لغت در جدول جو
مُحَقِّق
محقّق
ادامه...
مُحَقِّق
دیکشنری عربی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مُسَوِّق
بازاریاب
ادامه...
بازاریاب
دیکشنری عربی به فارسی
مُوَقِّف
بازدارنده، موقعیت
ادامه...
بازدارَندِه، مُوقِعِیَت
دیکشنری عربی به فارسی
مُلَقِّح
گرده افشان، واکسینه شده
ادامه...
گَردِه اَفشان، واکسینِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُمَزِّق
پاره کننده، پاره شده
ادامه...
پارِه کُنَندِه، پارِه شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَسِّق
هماهنگ کننده
ادامه...
هَماهَنگ کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُنَقِّب
کاوشگر
ادامه...
کاوِشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
يُحَقِّقُ
تجسّم کردن، او تحقیق می کند، ایده آل کردن
ادامه...
تَجَسُّم کَردَن، او تَحقِیق مِی کُند، ایده آل کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُعَقِّم
ضدّ عفونی کننده، ضدّ عفونی شده
ادامه...
ضِدِّ عُفونی کُنَندِه، ضِدِّ عُفونی شُدِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُعَلِّق
مفسّر، حلق آویز کردن
ادامه...
مُفَسِّر، حَلق آویز کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُفَرِّق
تفرقه افکن، جداکننده
ادامه...
تَفرَقِه اَفکَن، جُداکُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُصَدِّق
تاییدکننده، باور کردن
ادامه...
تَاییدکُنَندِه، باوَر کَردَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُدَقِّق
ویراستار، حسابرس
ادامه...
ویراستار، حِسابرَس
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَطِّم
شکننده، سنگ شکن
ادامه...
شِکَنَندِه، سَنگ شِکَن
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَفِّز
تحریک کننده، محرّک، انگیزه دهنده
ادامه...
تَحرِیک کُنَندِه، مُحَرِّک، اَنگیزِه دَهَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَوِّل
مبدّل، آداپتور
ادامه...
مُبَدِّل، آداپتور
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَيِّر
گیج کننده
ادامه...
گیج کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَدِّد
محدودکننده، خاص
ادامه...
مَحدودکُنَندِه، خاص
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَذِّر
تهدید آمیز، هشدار داد
ادامه...
تَهدِید آمیز، هُشدار داد
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَرِّر
آزادکننده، ویرایشگر
ادامه...
آزادکُنَندِه، ویرایِشگَر
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَرِّض
محرّک
ادامه...
مُحَرِّک
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَرِّك
برانگیزاننده، موتور، محرّک، پویانما، تحریک کننده
ادامه...
بَرانگیزِانَندِه، مُوتُور، مُحَرِّک، پویانَما، تَحرِیک کُنَندِه
دیکشنری عربی به فارسی
مُحَقَّق
برآورده شده، محقّق
ادامه...
بَرآوُردِه شُدِه، مُحَقَّق
دیکشنری عربی به فارسی
مُوَثِّق
مستندساز، مستند شده است
ادامه...
مُستَنَدساز، مُستَنَد شُدِه اَست
دیکشنری عربی به فارسی