- مُجُون
- شهوت رانی، بی حیایی
معنی مُجُون - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دیوانه، آنکه عقلش زایل شده باشد، بی عقل، مجنون، بی خرد، هار مثلاً سگ دیوانه
potion
pozione
ramuan
poción
drank
зелье
mikstura
Trank
وجود، حضور
حمله، حملات
پف دار بودن، وسوسه ها
بی علاقگی، بی اخلاقی
جنون آمیز، دیوانه، آشفته
دیوانگی، جنون
שיקוי