- مَظهَر
- ظاهر
معنی مَظهَر - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شگفت انگیز، چشمگیر
نگاه، در نظر گرفتن
ظاهر شدن، او ظاهر می شود، پدید آمدن، به نظر رسیدن
بی حال، خسته
برزخ، ضدّ عفونی کننده
نمایش، صحنه
منشأ، منبع، مطّلع
گرد و غبارآلود، گرد و خاکی
منظر طبیعی، مشاهده کنید
فروریخته، فرو ریخت
آشکار کردن، نشان دادن
استادانه، ماهر