جدول جو
جدول جو

معنی موارد - جستجوی لغت در جدول جو

موارد
موردها، موضوع ها، مسئله ها، محل های ورود، جاهای فرود آمدن، آبشخورها، جمع واژۀ مورد
تصویری از موارد
تصویر موارد
فرهنگ فارسی عمید
موارد
(مَرِ)
جمع واژۀ مورد. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). راه ورود به آب. راه آبخور.
- موارد مطروقه، آبهای آلوده و ناپاک. (ناظم الاطباء).
، راه و طریقه و موردها و محل ورود و درآمدها. (ناظم الاطباء) : تا تیغهای مسلول از موارد ورید مستسقی شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 197). به نزعات شیاطین موارد آن محبت منغص گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 227). و رجوع به مورد شود.
- مصادر و موارد، انجمن ها وجاهایی که مردمان دانا اجتماع میکنند و یکدیگر را ملاقات می نمایند. (ناظم الاطباء).
- موارد و مداخل، موارد و مدارج. راه درآمد و دخل و مداخل و مخارج. (ناظم الاطباء).
- موارد و مدارج، موارد و مداخل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
موارد
جمع مورد، آیندگاهان آبخور ها راه ها جمع مورد
تصویری از موارد
تصویر موارد
فرهنگ لغت هوشیار
موارد
((مَ رِ))
جمع مورد
تصویری از موارد
تصویر موارد
فرهنگ فارسی معین
موارد
نکته ها
تصویری از موارد
تصویر موارد
فرهنگ واژه فارسی سره
موارد
موردها، حالات، اوضاع، مناسبت ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ماورد
تصویر ماورد
(دخترانه)
ماءالورد، گلاب
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شوارد
تصویر شوارد
نافرمان، سرکش، رام نشدنی، شارده درفارسی در معنای مفرد و جمع هر دو به کار رفته است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مواردت
تصویر مواردت
با هم به یک آبشخور وارد شدن، با هم در یک جا فرود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ماورد
تصویر ماورد
گلاب، عرق گل، عرقی که از یک قسم گل، معروف به گل محمدی یا گل گلاب می گیرند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از توارد
تصویر توارد
سرودن اشعاری که از حیث لفظ و معنی مانند هم باشد به وسیلۀ دو شاعر بی خبر از یکدیگر، به طوری که گمان برود یکی از آن دو تن این شعر را از دیگری نقل کرده است، موارده، پیاپی وارد شدن
در یک وقت وارد شدن، با هم در یک جا فرود آمدن
فرهنگ فارسی عمید
(عَ طَ)
با یکدیگر بر آب آمدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). با کسی به آب یا جایی بیامدن. (تاج المصادر بیهقی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مواره
تصویر مواره
نهفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
جمع موعد، سر رسید ها پاس ها سامه گاهان جمع موعد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موائد
تصویر موائد
جمع مائده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از موالد
تصویر موالد
جمع مولد، مادران زایندگان جمع مولد
فرهنگ لغت هوشیار
پیاپی آینده، هم اندیشه پیاپی وارد شونده، فکرو تخیلی که در ذهن دوتن در یک زمان یا در دو هنگام خطور کند
فرهنگ لغت هوشیار
از ما الورد گلاب گلاب: گویی که مشاطه زبر فرق عروسان ماورد همی ریزد باریک بمقدار. (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گوارد
تصویر گوارد
هضم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواید
تصویر مواید
جمع مایده (مائده)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مواقد
تصویر مواقد
جمع موقد، آتشدان آتشگاه ها جمع موقد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فوارد
تصویر فوارد
شتر مادگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شوارد
تصویر شوارد
مونث شارد، واحد شارد، جمع شوارد شرد. رمندگان، پریشانی ها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توارد
تصویر توارد
در یک وقت وارد شدن
فرهنگ لغت هوشیار
جمع بارد بارده، سردی ها برنده ها جمع بارد و بارده. شمشیرهای بران، چیزهای سرد و خنک مبردات. یا مرهفات بوارد. شمشیرهای مرگ دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
باهم بیک آبشخور وارد شدن، ورود (بابشخور)، همزبانی همسخنی: . .} و آن اطناب و مبالغت مقرون بلطافت مواردت از داستان شیر و گاو آغاز افتاده است که اصل آنست ) (کلیله. مصحح مینوی. 26- 2 5)
فرهنگ لغت هوشیار
موارده و مواردت در فارسی: هم آبشخوری، همزبانی هم سخنی باهم بیک آبشخور وارد شدن، ورود (بابشخور)، همزبانی همسخنی: . .} و آن اطناب و مبالغت مقرون بلطافت مواردت از داستان شیر و گاو آغاز افتاده است که اصل آنست ) (کلیله. مصحح مینوی. 26- 2 5)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ماورد
تصویر ماورد
((وَ))
گلاب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواید
تصویر مواید
((مَ یِ))
جمع مائده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موالد
تصویر موالد
((مَ لِ))
جمع مولد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از متوارد
تصویر متوارد
((مُ تَ رِ))
پیوسته، پی درپی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مواعد
تصویر مواعد
((مَ عِ))
جمع موعد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از گوارد
تصویر گوارد
((گُ))
هضم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از توارد
تصویر توارد
((تَ رُ))
پیاپی وارد شدن، مانند بودن شعر دو شاعر هم در لفظ هم در معنا، بدون اطلاع داشتن هیچ کدام از یکدیگر
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بوارد
تصویر بوارد
((بَ رِ))
جمع بارد، بارده، شمشیرهای بران، چیزهای سرد و خنک، غنیمت های با رنج
فرهنگ فارسی معین