جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با موالد

موالد

موالد
جَمعِ واژۀ مولد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، جَمعِ واژۀ مولد به معنی مادر. (آنندراج). رجوع به موالید و مولد شود
لغت نامه دهخدا

موالی

موالی
مالکان، سَروران، مهتران، دوستان، دوستداران، جمعِ واژۀ مَولیٰ
بندگان، بندگان آزاد شده
موالی
فرهنگ فارسی عمید

موالید

موالید
مولودها، زاییده شده ها، فرزندها، کنایه از نتیجه ها، تولدها، جمعِ واژۀ مولود
موالید ثلاثه: کنایه از جماد، نبات و حیوان
موالید سه گانه: کنایه از جماد، نبات و حیوان، موالید ثلاثه
موالید
فرهنگ فارسی عمید

توالد

توالد
بسیار بچه آوردن، بسیار شدن قوم به واسطۀ فرزند بسیار زادن، تولیدمثل کردن، زادوولد کردن
توالد
فرهنگ فارسی عمید