جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با موارد

موارد

موارد
مُورِدها، موضوع ها، مسئله ها، محل های ورود، جاهای فرود آمدن، آبشخورها، جمعِ واژۀ مُورِد
موارد
فرهنگ فارسی عمید

موارد

موارد
جَمعِ واژۀ مورد. (منتهی الارب) (دهار) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). راه ورود به آب. راه آبخور.
- موارد مطروقه، آبهای آلوده و ناپاک. (ناظم الاطباء).
، راه و طریقه و موردها و محل ورود و درآمدها. (ناظم الاطباء) : تا تیغهای مسلول از موارد ورید مستسقی شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 197). به نزعات شیاطین موارد آن محبت منغص گشت. (ترجمه تاریخ یمینی ص 227). و رجوع به مورد شود.
- مصادر و موارد، انجمن ها وجاهایی که مردمان دانا اجتماع میکنند و یکدیگر را ملاقات می نمایند. (ناظم الاطباء).
- موارد و مداخل، موارد و مدارج. راه درآمد و دخل و مداخل و مخارج. (ناظم الاطباء).
- موارد و مدارج، موارد و مداخل. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

بوارد

بوارد
جمع بارد بارده، سردی ها برنده ها جمع بارد و بارده. شمشیرهای بران، چیزهای سرد و خنک مبردات. یا مرهفات بوارد. شمشیرهای مرگ دهنده
فرهنگ لغت هوشیار

شوارد

شوارد
مونث شارد، واحد شارد، جمع شوارد شرد. رمندگان، پریشانی ها
شوارد
فرهنگ لغت هوشیار