باهم بیک آبشخور وارد شدن، ورود (بابشخور)، همزبانی همسخنی: . .} و آن اطناب و مبالغت مقرون بلطافت مواردت از داستان شیر و گاو آغاز افتاده است که اصل آنست ) (کلیله. مصحح مینوی. 26- 2 5)
موارده و مواردت در فارسی: هم آبشخوری، همزبانی هم سخنی باهم بیک آبشخور وارد شدن، ورود (بابشخور)، همزبانی همسخنی: . .} و آن اطناب و مبالغت مقرون بلطافت مواردت از داستان شیر و گاو آغاز افتاده است که اصل آنست ) (کلیله. مصحح مینوی. 26- 2 5)
با همدیگر زیرکی کردن مکر و فریب کردن با هم، آفت رسانیدن بیکدیگر، استعمال کلماتی موهن که بتوان با تصحیف و تغییر برخی کلمات رفع اعتراض کرد چنانکه گویند جامی شاعری بنام (ساغری) را چنین هجو کرد: (ساغری میگفت دزدان معانی برده اند هر کجا در شعر من یک نکته خوش دیده اند) (خواندم اکثر شعر هایش را یکی معنی نبود راست میگفت اینکه معنیهاش را دزدیده اند) و چون ساغری از او گله کرد در پاسخ گفت من گفته ام (شاعری میگفت)
پوشیدن. پوشیده داشتن. پوشانیدن. نهان کردن. نهفتن. (یادداشت مؤلف). مستورداشتن خبر و غیر آن را اظهار کردن. نهان داشتگی: وقت کشف آن تلبیس نفرمودند و اغضا و مواراتی رفت. (تاریخ جهانگشای جوینی). رجوع به مواراه شود
مطارده. بر یکدیگر حمله کردن: چون منتصر را خبر شد، لشکری پیرامن خیم او درآمده بودند. ساعتی به مطاردت و مجادلت ایشان بایستاد پس روی به هزیمت نهاد. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 234). و رجوع به مطارده و مطارده شود