جدول جو
جدول جو

معنی مهزله - جستجوی لغت در جدول جو

مهزله(مُ زِ لَ)
تأنیث مهزل. لاغرکننده. و یقال: ان له (لقیقهن) قوه مهزله للسمان اذا شرب منه وزن اربع دوانق. (ابن البیطار)
لغت نامه دهخدا
مهزله(مَ زَ لَ)
واحد مهازل، یعنی خشکسالیها و زمینهای خشک. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مهازله
تصویر مهازله
با هم شوخی کردن و هزل گفتن، بیهودگی و بازی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مزله
تصویر مزله
جای لغزیدن، لغزشگاه
فرهنگ فارسی عمید
(عَ)
ماهانه کردن اجیر را. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کسی را اجیر کردن در هر ماه در مقابل چیزی. (از اقرب الموارد). هلال
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ لَ)
تأنیث مهمل، بی نقطه (از حروف).
- حروف مهمله، مقابل حروف منقوطه. حرفهایی که نقطه ندارند چون حاء مهمله، راء مهمله و غیره و این را چون تأکیدی کردند چه آنگاه که حاء نویسند مشهود است که بی نقطه است و افزودن کلمه ’مهمله’ چون تأکیدی باشد برای احتراز از غلط کاتب. بی نقطه. غیر معجم. مقابل معجمه. مقابل منقوطه.
، نزد منطقیان عبارت است بر قسمتی از قضیۀ حملیه و شرطیه. قضییه مهمله، قضیه ای که سور ندارد مقابل محصوره. رجوع به حملیه و شرطیه و نیز رجوع به قضیه شود
لغت نامه دهخدا
(مَ زِ لَ / لِ)
رتبه و درجه و پایه و مقام و جای. (ناظم الاطباء). منزله. منزلت. رجوع به منزله و منزلت شود.
- به منزلۀ فلان، به جای فلان. (ناظم الاطباء). همچو فلان. به مثابۀ فلان. در حکم فلان: رای نیکو را در باب حاجب که مر ما را به منزلۀ پدر است و عم تباه گردانید. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 334). هر یکی از این سه علم مشتمل بود بر چند جزو که بعضی از آن به مثابۀ اصول باشد برخی به منزلۀ فروع. (اخلاق ناصری). پس در حقیقت آن علم به منزلۀ آلات و ادوات است تحصیل دیگر علوم را. (اخلاق ناصری). پس طبیعت به منزلۀمعلم و استاد است و صناعت به مثابۀ متعلم و تلمیذ. (اخلاق ناصری).
- منزلۀ حمل و میزان، عبارت است از دایرۀ معدل النهار. (کشاف اصطلاحات الفنون)
لغت نامه دهخدا
(مَ لَ)
تأنیث مهزول. أرض مهزوله، زمین رقیق و تنک، مقابل ارض زکیه،زمین برومند. (از اقرب الموارد) (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مَ زِ لَ)
جای فرودآمدن. (مهذب الاسماء) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به منزل شود، سرای. (منتهی الارب). سرای و خانه. (ناظم الاطباء). دار. ج، منازل. (از اقرب الموارد) ، آبخور، مرتبه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رتبه و جمع بسته نشود. (از اقرب الموارد) ، حرمت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مُ جَ لَ)
امراءه مهجله، زن که دو راه وی یکی شده باشد. (منتهی الارب). زنی که پیش و پس وی یکی گردیده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مِ زَ لَ)
پالونه که بدان چیزی را پالایند. (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به مبزل شود
لغت نامه دهخدا
مهمله در فارسی: پر کم: زبانزد کرویزی مونث مهمل، جمع مهملات. یا قضیه مهمله
فرهنگ لغت هوشیار
مهازله و مهازلت در فارسی: بزله گویی لاغگری شوخیگری بازی کردن بیهودگی کردن هزل گفتن شوخی کردن، بازی بیهودگی، هزل گویی: (در مطایبه و مهازله بسیار فطرتش قادر بوده)
فرهنگ لغت هوشیار
مزله و مزلت در فارسی لغزش، لغزشگاه جای لغزیدن محل لغزش، لغزش: و مثل ما کسان از مزلت و منقصتی خالی نباشند، جمع مزال
فرهنگ لغت هوشیار
منزلت در فارسی: گاه پایگاه ارج از منزله: به جای جانشین در فارسی منزله در فارسی مونث منزل فرود آمده فرو رسیده منزلت یا به منزله. بجای عوض جانشین: (آن بمنزله زاد و راحله است در حرکت ظاهر) (اوصاف الاشراف. 4) مونث منزل: (کتب منزله)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهازله
تصویر مهازله
((مُ زَ یا زِ لَ))
بازی کردن، بیهودگی کردن، هزل گفتن، شوخی کردن، بازی، بیهودگی، هزل گویی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهله
تصویر مهله
Deadline
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مهله
تصویر مهله
délai
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مهله
تصویر مهله
সময়সীমা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مهله
تصویر مهله
מועד אחרון
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مهله
تصویر مهله
締め切り
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مهله
تصویر مهله
截止日期
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مهله
تصویر مهله
마감
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مهله
تصویر مهله
son tarih
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از مهله
تصویر مهله
tenggat waktu
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مهله
تصویر مهله
prazo final
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مهله
تصویر مهله
अंतिम तिथि
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از مهله
تصویر مهله
scadenza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مهله
تصویر مهله
fecha límite
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مهله
تصویر مهله
Frist
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مهله
تصویر مهله
deadline
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مهله
تصویر مهله
кінцевий термін
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مهله
تصویر مهله
крайний срок
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مهله
تصویر مهله
termin
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مهله
تصویر مهله
mwisho wa muda
دیکشنری فارسی به سواحیلی