جدول جو
جدول جو

معنی مهازله

مهازله
با هم شوخی کردن و هزل گفتن، بیهودگی و بازی
تصویری از مهازله
تصویر مهازله
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مهازله

مهازله

مهازله
مهازله و مهازلت در فارسی: بزله گویی لاغگری شوخیگری بازی کردن بیهودگی کردن هزل گفتن شوخی کردن، بازی بیهودگی، هزل گویی: (در مطایبه و مهازله بسیار فطرتش قادر بوده)
فرهنگ لغت هوشیار

مهازله

مهازله
بازی کردن، بیهودگی کردن، هزل گفتن، شوخی کردن، بازی، بیهودگی، هزل گویی
مهازله
فرهنگ فارسی معین

مغازله

مغازله
مغارله و مغارلت در فارسی: همکامی کامستانی عشقبازی کردن معاشقه کردن، عشقبازی: (از صباح تا رواح با صباح بمغازله و معانقه میگذشت) (لباب الالباب. نف. 52)، جمع مغازلات
فرهنگ لغت هوشیار

منازله

منازله
منازله در فارسی: جنگ پیاده فرود آمدن برای مقابله و مقاتله، جنگیدن، مقابله و مقاتله
فرهنگ لغت هوشیار

مهازلت

مهازلت
بازی کردن بیهودگی کردن هزل گفتن شوخی کردن، بازی بیهودگی، هزل گویی: (در مطایبه و مهازله بسیار فطرتش قادر بوده)
فرهنگ لغت هوشیار

مغازله

مغازله
عشق بازی کردن، معاشقه کردن، عشقبازی، گفتگوی عاشقانه
مغازله
فرهنگ فارسی معین