جدول جو
جدول جو

معنی مهجع - جستجوی لغت در جدول جو

مهجع
خوابگاه، جای خوابیدن، اتاق خواب، تخت خواب، رخت خواب
تصویری از مهجع
تصویر مهجع
فرهنگ فارسی عمید
مهجع(مِ جَ)
غافل گول. (منتهی الارب) (آنندراج). غافل و احمق و گول. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
مهجع(مُ جِ)
آنکه گرسنگی را تسکین می دهد. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، به خواب رونده. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به اهجاع شود
لغت نامه دهخدا
مهجع(مَ جَ)
خوابگاه. (غیاث) (آنندراج). آرامگاه:
ظل ذلت نفسه خوش مضجعی است
مستعدان صفا را مهجعی است.
مولوی
لغت نامه دهخدا
مهجع
خوابگاه گول فر ناس (غافل) گرسنگی نشان، به خواب رونده خوابگاه: (ناگاه مهتر پریان که زیر آن درخت نشستنگاه داشت و هر شب آن جایگاه مجمع پریان و مهجع ایشان بودی بیامد و بر جای خود بنشست. { غافل، احمق گول. آنکه گرسنگی را تسکین دهد
تصویری از مهجع
تصویر مهجع
فرهنگ لغت هوشیار
مهجع((مَ جَ))
خوابگاه
تصویری از مهجع
تصویر مهجع
فرهنگ فارسی معین
مهجع((مِ جَ))
غافل، احمق، گول
تصویری از مهجع
تصویر مهجع
فرهنگ فارسی معین
مهجع((مُ جِ))
آن که گرسنگی را تسکین دهد
تصویری از مهجع
تصویر مهجع
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مضجع
تصویر مضجع
خوابگاه، آرامگاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موجع
تصویر موجع
وجیع، دردناک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مسجع
تصویر مسجع
سخن دارای سجع و قافیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهجه
تصویر مهجه
خون، خون دل، روح، روان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مهوع
تصویر مهوع
آنچه باعث تهوع و استفراغ شود، قی آور
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
چیزی که برای کسب اطلاعات به آن مراجعه می کنند
مجتهد جامع الشرایطی که در زمینۀ امور دینی اطلاعات کامل دارد
محل بازگشت، بازگشتن
مرجع تقلید: عالم روحانی که مردم در تکالیف شرعیه از او تقلید می کنند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موجع
تصویر موجع
دردناک، بدرد آورنده، دردآور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهوع
تصویر مهوع
قی آور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهجو
تصویر مهجو
هجو کرده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهجه
تصویر مهجه
مهجه در فارسی: جان (روح)، خون دل روح روان، خون دل، جمع مهج
فرهنگ لغت هوشیار
خوابگاه، آرامگاه گور خوابگاه: ... نه چون گله و رمه گوسفندانم که م، جمع ومضجع بیک جای دارند، قبر آرامگاه، جمع مضاجع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
جای بازگشت، بازگشت گاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مسجع
تصویر مسجع
سخن با قافیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مهجو
تصویر مهجو
((مَ جُ وّ))
هجو کرده شده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهوع
تصویر مهوع
((مُ هَ وِّ))
تهوع آور، قی آور
فرهنگ فارسی معین
تصویری از موجع
تصویر موجع
((جِ))
به دردآورنده، دردناک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مهجه
تصویر مهجه
((مُ جَ یا جِ))
روح، روان
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مضجع
تصویر مضجع
((مَ جَ))
خوابگاه، جای خفتن، قبر، آرامگاه، جمع مضاجع
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مسجع
تصویر مسجع
((مُ سَ جَّ))
سخن با سجع و قافیه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
((مَ جَ))
محل بازگشت، محل رجوع، جمع مراجع، شخص یا مقامی که می توان برای درخواستی به نزدش رفت، نوشته ای که برای به دست آوردن اطلاعاتی می توان به آن مراجعه کرد، تقلید مجتهدی که در موضوع های دینی از او پیروی می کنند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
بازیابه، بن مایه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
Reference
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
referência
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
Referenz
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
odniesienie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
ссылка
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مرجع
تصویر مرجع
посилання
دیکشنری فارسی به اوکراینی