معنی موجع
- موجع((جِ))
- به دردآورنده، دردناک
واژههای مرتبط با موجع
موجع
- موجع
- دردناک، بدرد آورنده، دردآور
موجع
- موجع
- وجیع، دردناک
موجع
- موجع
- بدردآورنده. (منتهی الارب) (آنندراج). بدردآورنده و دردناک. (غیاث) (ناظم الاطباء). مؤلم. دردآور. که بدرد آرد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به وجع شود
موجع
- موجع
- نعت مفعولی است از ایجاع. (از منتهی الارب، مادۀ وج ع). به درد آمده. (یادداشت مؤلف). و رجوع به ایجاع و وجع شود
موجع
- موجع
- دردناک
موقع
- موقع
- بزنگاه، هنگام
موضع
- موضع
- جایگاه
موجه
- موجه
- درست انگاشته، پذیرفتنی
موجب
- موجب
- انگیزه، مایه
