جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مهجع

مهجع

مهجع
خوابگاه گول فر ناس (غافل) گرسنگی نشان، به خواب رونده خوابگاه: (ناگاه مهتر پریان که زیر آن درخت نشستنگاه داشت و هر شب آن جایگاه مجمع پریان و مهجع ایشان بودی بیامد و بر جای خود بنشست. { غافل، احمق گول. آنکه گرسنگی را تسکین دهد
مهجع
فرهنگ لغت هوشیار

مهجع

مهجع
غافل گول. (منتهی الارب) (آنندراج). غافل و احمق و گول. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

مهجع

مهجع
آنکه گرسنگی را تسکین می دهد. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، به خواب رونده. (غیاث اللغات) (آنندراج). و رجوع به اهجاع شود
لغت نامه دهخدا

مهجع

مهجع
خوابگاه. (غیاث) (آنندراج). آرامگاه:
ظل ذلت نفسه خوش مضجعی است
مستعدان صفا را مهجعی است.
مولوی
لغت نامه دهخدا