منصه منصه در فارسی: نمایانگاه، تخت اروس تخت پیوک، تخته فروش کرسیی که عروس بر آن نشیند: (قبل از آنکه عروس آن خدر بر منصه جلوه آید) (المعجم. چا. دانشگاه. 3) یا منصه عرض. کرسیی که کنیزکان را برای فروش بر آن بر آورند (سبک شناسی 33: 2)، جای ظهور چیزی. توضیح در تداول فارسی زبانان بفتح میم تلفظ شود
منصه منصه در فارسی: نمایانگاه، تخت اروس تخت پیوک، تخته فروش کرسیی که عروس بر آن نشیند: (قبل از آنکه عروس آن خدر بر منصه جلوه آید) (المعجم. چا. دانشگاه. 3) یا منصه عرض. کرسیی که کنیزکان را برای فروش بر آن بر آورند (سبک شناسی 33: 2)، جای ظهور چیزی. توضیح در تداول فارسی زبانان بفتح میم تلفظ شود
ابزاریست که بوسیله آن دگمه و جا دگمه سازند، آلتی فلزی که چیزی را در میان یا زیر آن گذارند و تحت فشار قرار دهند، آلتی که بوسیله آن آب گیری. را استخراج کنند آب میوه گیری، آلتی که بوسیله آن روغن بزورات را استخراج کنند
ابزاریست که بوسیله آن دگمه و جا دگمه سازند، آلتی فلزی که چیزی را در میان یا زیر آن گذارند و تحت فشار قرار دهند، آلتی که بوسیله آن آب گیری. را استخراج کنند آب میوه گیری، آلتی که بوسیله آن روغن بزورات را استخراج کنند
پاکیزه زشتی رفته پاک کننده، پاک داننده پاک کرده شده، پاک پاکیزه: (و آفریدگار همگان را پاک و منزه دانی از جفت و فرزند و انباز) (کشف اسرار 546: 2) پاک کننده، پاک داننده، سالکی که ذات حق را بصفت تنزیه شناسد و از حیثیت ظهور در مناظر ندیده و ندانسته باشد
پاکیزه زشتی رفته پاک کننده، پاک داننده پاک کرده شده، پاک پاکیزه: (و آفریدگار همگان را پاک و منزه دانی از جفت و فرزند و انباز) (کشف اسرار 546: 2) پاک کننده، پاک داننده، سالکی که ذات حق را بصفت تنزیه شناسد و از حیثیت ظهور در مناظر ندیده و ندانسته باشد
محنه و محنت در فارسی اوز مایش آزمایش، لگ رنج جسک مست این واژه به نادرست در صحاح الفرس برابر با گله آمده با این گواه از لبیبی: ای از ستیهش تو همه مردمان به مست که خود آرش رنج را می رساند آزمایش، رنج: هر چه بلا و محنت است آنرا پوشیده دارد، جمع محن. یا ایام (دورهء) محنت. (کلام)، سالهایی است که مردم را بمساله خلق قرآن امتحان میکردند. اگر قرآن را مخلوق میدانستند رها میساختند والا به تعذیب ایشان می پرداختند. مامون بسال 218 ه. ق. فرمانی برای اسحاق بن ابراهیم نوشت که باید قاضیان و گواهان و محدثان را بقرآن آزمایش کند. هر کس قرآن را مخلوق داند رها سازد و هر که جز آن گوید بوی گزارش دهد تا رای خود را درباره او بفرماید. گروهی از روی عقیدت یا بیم به مخلوق بودن قرآن گواهی دادند و گروهی که آنرا مخلوق ندانستند یا سکوت کردند گرفتار شکنجه ها شدند یا بقتل رسیدند و این امر تا ایام متوکل ادامه داشت
محنه و محنت در فارسی اوز مایش آزمایش، لگ رنج جسک مست این واژه به نادرست در صحاح الفرس برابر با گله آمده با این گواه از لبیبی: ای از ستیهش تو همه مردمان به مست که خود آرش رنج را می رساند آزمایش، رنج: هر چه بلا و محنت است آنرا پوشیده دارد، جمع محن. یا ایام (دورهء) محنت. (کلام)، سالهایی است که مردم را بمساله خلق قرآن امتحان میکردند. اگر قرآن را مخلوق میدانستند رها میساختند والا به تعذیب ایشان می پرداختند. مامون بسال 218 ه. ق. فرمانی برای اسحاق بن ابراهیم نوشت که باید قاضیان و گواهان و محدثان را بقرآن آزمایش کند. هر کس قرآن را مخلوق داند رها سازد و هر که جز آن گوید بوی گزارش دهد تا رای خود را درباره او بفرماید. گروهی از روی عقیدت یا بیم به مخلوق بودن قرآن گواهی دادند و گروهی که آنرا مخلوق ندانستند یا سکوت کردند گرفتار شکنجه ها شدند یا بقتل رسیدند و این امر تا ایام متوکل ادامه داشت