- مناقضت
- مخالفت کردن سخن بر خلاف یکدیگر گفتن، خلاف گویی
معنی مناقضت - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مقاومت کردن در جنگ
گفتن حرفی که خلاف گفتۀ اولی خود شخص باشد، خلاف گویی کردن
با یکدیگر سخن گفتن
مناقضت در فارسی: نا ساز گروی، نا ساز گویی مخالفت کردن سخن بر خلاف یکدیگر گفتن، خلاف گویی
جمع مناقضه، نا ساز گروی نا ساز گویی ها جمع مناقضه
کم کردن، چیزی را بکمترین قیمت خریدن مقابل مزایده، جمع مناقصات
مجادله کردن ستیزه کردن، سختگیری کردن بر کسی (مخصوصا در محاسبه)، مجادله ستیزه، سختگیری، جمع مناقشات
مقاومت نمودن با هم برابری کردن در جنگ، مقاومت برابری
شکننده
مخالف، ضد
مخالف، ضد
در شکننده، نا سازگار شکننده نقض کننده، مخالف، ضد نقیض
شکننده، نقض کننده، مخالف، ضد، نقیض
ارزان خرید
فراخور
راز و نیاز
تیمار، نگهداری
جمع تناقض
پیوسته نوشیدن شراب
دشمنی، عداوت، خصومت
نصیحت کردن، اندرز دادن
با هم جنگیدن، مبارزه کردن
با هم عهد کردن، پیمان بستن
یکدیگر را خواندن و آواز دادن، با یکدیگر در انجمن نشستن و مشورت کردن
اخلاص ورزیدن، دوستی و یگانگی
ناسازگاری، تضاد، مخالف هم بودن
با هم ستیزه و گفتگو کردن، ستیزگی
زیر گوشی با کسی حرف زدن، هم راز شدن
با کسی رو به رو شدن و یکدیگر را دیدن
با کسی خوش زبانی کردن و او را مسرور کردن، عشق بازی کردن با زنان، مغازله کردن با زن
رازونیاز کردن، راز دل خود را به کسی گفتن، رازگویی و عرض نیاز به درگاه خدا
با هم نسبت داشتن، خویشی داشتن، هم شکل شدن
با هم پیکار کردن، در میدان با حریف جنگیدن
دورویی کردن، نفاق ورزیدن، به هم خیانت کردن