زمین خشک و بی آب و علف. (از شرح قاموس). زمین خشک سال رسیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زمینی که در آن گیاهی نباشد. محل. محله. محول. محوله. (از اقرب الموارد)
زمین خشک و بی آب و علف. (از شرح قاموس). زمین خشک سال رسیده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). زمینی که در آن گیاهی نباشد. مَحل. مَحله. مَحول. مَحوله. (از اقرب الموارد)
درازکرده شده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطول. (از اقرب الموارد) ، شیر ترشی گرفته و یا شیری که بر شیر خفته ریزند و خورند و نگذارند تا ترش گردد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شیر طعم بگشته. (مهذب الاسماء). شیر گیرنده مزۀ ترشی یا شیری که واداشته شده است در خیک و نمانده است که مزه بگیرد و آشامیده شده است. (از شرح قاموس)
درازکرده شده. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). مطول. (از اقرب الموارد) ، شیر ترشی گرفته و یا شیری که بر شیر خفته ریزند و خورند و نگذارند تا ترش گردد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شیر طعم بگشته. (مهذب الاسماء). شیر گیرنده مزۀ ترشی یا شیری که واداشته شده است در خیک و نمانده است که مزه بگیرد و آشامیده شده است. (از شرح قاموس)
نیزۀ جلاداده، شتر استوارخلقت همواراندام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شتریا اسب یا خر استوارخلقت همواراندام. (از اقرب الموارد). سخت آفرینش استوار کرده شده. (شرح قاموس) ، رجل ممحوص القوائم، مردی که پاهایش از سستی و علت پاک باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). مردی که پاهای او از سستی خالص شده است. (از شرح قاموس)
نیزۀ جلاداده، شتر استوارخلقت همواراندام. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). شتریا اسب یا خر استوارخلقت همواراندام. (از اقرب الموارد). سخت آفرینش استوار کرده شده. (شرح قاموس) ، رجل ممحوص القوائم، مردی که پاهایش از سستی و علت پاک باشد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). مردی که پاهای او از سستی خالص شده است. (از شرح قاموس)
آشیان کتو. ج، مفاحص. (مهذب الاسماء). خانه مرغ سنگخوار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : پیش آسیب صواعق حادثات چه بنگه موری و چه تخت هواپیمای سلیمانی چه مفحص قطاتی، چه قلۀ قاف سیمرغی. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 10). پیش صدمۀ زلزال آفات که هادم اللذات است... چه خان عنکبوتی چه بارۀ اسکندری چه مفحص قطاه چه قیصریه و قصر قیصری. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 58)
آشیان کتو. ج، مفاحص. (مهذب الاسماء). خانه مرغ سنگخوار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) : پیش آسیب صواعق حادثات چه بنگه موری و چه تخت هواپیمای سلیمانی چه مفحص قطاتی، چه قلۀ قاف سیمرغی. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 10). پیش صدمۀ زلزال آفات که هادم اللذات است... چه خان عنکبوتی چه بارۀ اسکندری چه مفحص قطاه چه قیصریه و قصر قیصری. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 58)
مرد عذرنیوش از جانب صادق باشد یا از طرف کاذب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کسی که از طرف شخص راستگو و دروغگو پوزش قبول کند. (ازاقرب الموارد)
مرد عذرنیوش از جانب صادق باشد یا از طرف کاذب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کسی که از طرف شخص راستگو و دروغگو پوزش قبول کند. (ازاقرب الموارد)