لقب نهاده شده. (آنندراج). دارای لقب و دارای پاژنامه. (ناظم الاطباء). لقب دار. بالقب. آنکه لقب دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شکر خادم برنشست و برادر هارون اسماعیل ملقب به خندان در پیش کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 700)
لقب نهاده شده. (آنندراج). دارای لقب و دارای پاژنامه. (ناظم الاطباء). لقب دار. بالقب. آنکه لقب دارد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : شکر خادم برنشست و برادر هارون اسماعیل ملقب به خندان در پیش کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 700)
پشتدار فرزند دار، باز ستاننده پس گیرنده، دیر پرداز سپس آینده، سپس اندازنده درنگنده کسی که عقب - یعنی جانشین - داشته باشد بعبارت دیگر آنکه اولاد دارد معقب و آن کس که فرزند ندارد بلاعقب است. آنکه از پس آید پس آینده، آنکه بعقب اندازد درنگ کننده
پشتدار فرزند دار، باز ستاننده پس گیرنده، دیر پرداز سپس آینده، سپس اندازنده درنگنده کسی که عقب - یعنی جانشین - داشته باشد بعبارت دیگر آنکه اولاد دارد معقب و آن کس که فرزند ندارد بلاعقب است. آنکه از پس آید پس آینده، آنکه بعقب اندازد درنگ کننده
مته بهر مه ماه رمه بر ماهه سینا سوراخ کننده سینا آتش افروز بزرگراه راه بزرگ سوراخ دار سفته مروارید سفته آلتی که با آن چوب و جز آنرا سوراخ کنند مته بر ماهه: به تیشه پدر و مثقب و کمانه و مقل بخرط مهره گردون و پره دولاب. (خاقانی) سوراخ کرده شده. سوراخ کننده جمع مثقبین
مته بهر مه ماه رمه بر ماهه سینا سوراخ کننده سینا آتش افروز بزرگراه راه بزرگ سوراخ دار سفته مروارید سفته آلتی که با آن چوب و جز آنرا سوراخ کنند مته بر ماهه: به تیشه پدر و مثقب و کمانه و مقل بخرط مهره گردون و پره دولاب. (خاقانی) سوراخ کرده شده. سوراخ کننده جمع مثقبین