جای تابستانی. (مهذب الاسماء). جای باشش در تابستان. (منتهی الارب) (آنندراج). جای اقامت در تابستان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مقاظ. (اقرب الموارد). ییلاق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
جای تابستانی. (مهذب الاسماء). جای باشش در تابستان. (منتهی الارب) (آنندراج). جای اقامت در تابستان. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مَقاظ. (اقرب الموارد). ییلاق. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
گیاهی که تا تابستان سبزباشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). گیاهی که تا تابستان سبز ماند اگر چه گیاهان دیگر شروع به خشکیدن کنند و سبزیها خشک شده باشند. (از اقرب الموارد)
گیاهی که تا تابستان سبزباشد. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). گیاهی که تا تابستان سبز ماند اگر چه گیاهان دیگر شروع به خشکیدن کنند و سبزیها خشک شده باشند. (از اقرب الموارد)
هراش آور قی آورنده توضیح دوایی را نامند که بقوت حرارت خود ترقیق نماید اخلاط غلیظه محتبسه در مجاری غذا و معده را و به قی دفع نماید مانند تخم ترب (مخزن الادویه)
هراش آور قی آورنده توضیح دوایی را نامند که بقوت حرارت خود ترقیق نماید اخلاط غلیظه محتبسه در مجاری غذا و معده را و به قی دفع نماید مانند تخم ترب (مخزن الادویه)
رامشکده، خوابگاه شبستان، گور خواب نیمروزی این واژه در تازی نیامده بنگرید به مقیلبا هفت دانه باشد که در ایام عاشورا پزند و خورند و آن گندم و جو و نخود و عدس و باقلا و ماش و لوبیاست: (شکم ز لقمه آلوده پر مکن چو مقیل که گرده مه و مهرت شود بسفره طفیل) (احمداطعمه رشیدی)
رامشکده، خوابگاه شبستان، گور خواب نیمروزی این واژه در تازی نیامده بنگرید به مقیلبا هفت دانه باشد که در ایام عاشورا پزند و خورند و آن گندم و جو و نخود و عدس و باقلا و ماش و لوبیاست: (شکم ز لقمه آلوده پر مکن چو مقیل که گرده مه و مهرت شود بسفره طفیل) (احمداطعمه رشیدی)