جدول جو
جدول جو

معنی مقسم - جستجوی لغت در جدول جو

مقسم
تقسیم شده، بخش بخش شده
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی عمید
مقسم
قسمت کننده، بخش بخش کننده
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی عمید
مقسم
جای تقسیم و قسمت قسمت کننده، بخش و تقسیم کننده
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ لغت هوشیار
مقسم
((مُ قَ سِّ))
تقسیم کننده
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی معین
مقسم
((مُ س))
سوگند خورنده، قسم خورنده
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی معین
مقسم
((مَ س))
قسمت، جای قسمت، جمع مقاسم
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی معین
مقسم
((مُ سَ))
سوگند خورده، جای سوگند، سوگند، قسم
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی معین
مقسم
جای قسمت کردن
تصویری از مقسم
تصویر مقسم
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از موسم
تصویر موسم
فصل
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقام
تصویر مقام
پایگاه، جای گاه
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اقسم
تصویر اقسم
فرجام نگر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تقسم
تصویر تقسم
پراکنده شدن و پراکنده کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از منقسم
تصویر منقسم
قسمت شده، بخش بخش شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقسوم
تصویر مقسوم
قسمت شده، تقسیم شده، بخش شده، در ریاضیات عددی که بر عدد دیگر تقسیم شده، بخشی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبسم
تصویر مبسم
دندان پیشین، کنایه از لب و دهان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از متقسم
تصویر متقسم
پراکنده، متفرق، پریشان، منتشر، پاشیده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقدم
تصویر مقدم
پیش رفته، پیش افتاده، پیش فرستاده شده، مقابل مؤخّر
کنایه از پیش رو، جلو
مقدم داشتن: کسی یا چیزی را پیش انداختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقدم
تصویر مقدم
هنگام آمدن، وقت قدم نهادن، از سفر باز آمدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تقسم
تصویر تقسم
پراکنده و پریشان شدن، پراکنده ساختن، پراکندگی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مجسم
تصویر مجسم
چیزی که به صورت جسم در آمده و جسمیت پیدا کرده باشد، هر چیزی که دارای عرض و طول و عمق باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقیم
تصویر مقیم
کسی که در جایی اقامت دارد، برپا دارنده، ثابت، پابرجا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقوم
تصویر مقوم
آنکه کجی چیزی را راست کند، راست کننده، قیمت کننده، ارزیاب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از موسم
تصویر موسم
وقت و زمان چیزی، هنگام رسیدن چیزی، وقت اجتماع مردم برای حج
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقام
تصویر مقام
منزلت، رتبه، پایه، جایگاه
جای اقامت
در موسیقی ترتیب قرار گرفتن فاصله های پرده، نیم پرده و ربع پرده میان نت های هشت گانۀ یک گام، در موسیقی پرده
در تصوف هر یک از مراحل سیر و سلوک که عبارتند از توبه، ورع، زهد، فقر، صبر، توکل و رضا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مبسم
تصویر مبسم
دندان پیشین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از متقسم
تصویر متقسم
پراکنده
فرهنگ لغت هوشیار
جسمیت حاصل نموده و تجسم حاصل کرده و متشکل شده و دارای جسد و پیکر شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقیم
تصویر مقیم
آنکه در جایی آرام کند، و آنرا وطن قرار دهد، ساکن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقوم
تصویر مقوم
قیمت کننده، بها گذار، نرخ دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقام
تصویر مقام
اقامت و آرام گرفتن بجائی، منزلت، رتبه، جایگاه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاسم
تصویر مقاسم
بخش کننده، جمع مقسم، بخشگاهان جمع مقسم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقدم
تصویر مقدم
باز آمدن، قدوم، از جائی باز آمدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقحم
تصویر مقحم
سست، ضعیف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقلم
تصویر مقلم
دار پیرا ابزار پیرایش درختان ناتوان هیچکاره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقطم
تصویر مقطم
جویدن، گزیدن، مزه دندان، نوک نوک پرندگان
فرهنگ لغت هوشیار