- مقروف
- بد نام شده چفته بسته، باریک اندام: مرد
معنی مقروف - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
وامدار، بدهکار
شناخته، سرشناس، پرآوازه، شناخته شده
نزدیک، پیوسته، همراه
صرف شده، به مصرف رسیده، هر چیز خالص که با چیز دیگر مخلوط و آغشته نشده باشد
چیزی که در ظرف گذاشته شده
بریده شده، وام دار، بدهکار
شناخته شده، مشهور، نیکی، کار نیک
معین بر آن است که این واژه در تازی نیامده (زیرا شرف فعل لازم است و از آن اسم مفعول نسازند) این واژه در منتهی الارب و آنندراج آمده و گمان می رود که با مشرف هم پیوند و همخانواده باشد زیر دست وضیع مقابل شریف: رئیس و مرووس و شریف و مشروف... توضیح این صورت در عربی نیامده چه شرف فعل لازم است و از آن اسم مفعول نسازند
بکار رفته، بکار برده شده
آنچه در ظرف جای گیرد، بارگیر، محتوی ظرف، آنچه در ظرف باشد
مشهور و شناخته، نامبردار، نامی
چیده چیده شده، فعولن چون از مفاعلتن خیزد آنرا مقطوف خوانند وسبب آنکه بدین زحاف از این جزو دو حرف و دو حرکت افتاده است آنرا به قطف (ثمار) تشبیه کردند (المعجم. چا. دانشگاه . 74)
بسته شده، متصل بهم
سرور مهتر، کوفته کوفته شده کوفته، مهتر قوم، شتر گزیده
مدیون، قرض دار و وامدار
خنک و سرما زده
خواندنی قرائت شده خوانده شده: (و باید که شعر او بدان درجه رسیده باشد که در صحیفه روزگار مسطور باشد و برالسنه احرار مقروء... و تا مسطور و مقروء نباشد این معنی بحاصل نیاید) (چهارمقاله. 47)
((مَ))
فرهنگ فارسی معین
شناخته شده، شهرت یافته، کار نیک، عمل ثواب، امر به، امر کردن کسان برای انجام دادن واجبات شرعی. مقابل نهی از منکر
((مَ))
فرهنگ فارسی معین
چیده شده، در علم عروض «فعولن» چون از «مفاعلن» خیزد، آن را مقطوف خوانند و سبب آن که بدین زحاف از این جزو دو حرف و دو حرکت افتاده است آن را به قطف (ثمار) تشبیه کردند
کوفته شده
چیده شده
Reputable, Wellknown
reputado, bem conhecido
renommiert, gut bekannt
renomowany, dobrze znany
авторитетный , известный
авторитетний , відомий