خادم که بر نان خدمت کند و به فارسی نان جامه نامندش. واحد و جمع و مذکر و مؤنث در آن یکسان است و گویندرجل مقتوین و هم مقتوین و هی مقتوین. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). مقتی ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
خادم که بر نان خدمت کند و به فارسی نان جامه نامندش. واحد و جمع و مذکر و مؤنث در آن یکسان است و گویندرجل مقتوین و هم مقتوین و هی مقتوین. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). مَقتی ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). و رجوع به دو مادۀ قبل شود
برابر یکسان، راست راسته، هموار برابر یکسان: همه اندر صورت مردمی مستوی اند، هموار و برابر، راست مستقیم: پس روشن شد که نفس بجنبد نه مستوی و نه مستد بر. یا ترتیب مستوی. نوشتت اعداد است بصورت: 1 2 3 ... ... وآن ترتیب صعودی اعداداست مقابل ترتیب معکوس. یا سطح مستوی. سطح هموار و برابر: چو بر سپهر زند بانگ تابتات شوند زاضطراب چو بر سطح مستوی سیماب. (وحشی)
برابر یکسان، راست راسته، هموار برابر یکسان: همه اندر صورت مردمی مستوی اند، هموار و برابر، راست مستقیم: پس روشن شد که نفس بجنبد نه مستوی و نه مستد بر. یا ترتیب مستوی. نوشتت اعداد است بصورت: 1 2 3 ... ... وآن ترتیب صعودی اعداداست مقابل ترتیب معکوس. یا سطح مستوی. سطح هموار و برابر: چو بر سپهر زند بانگ تابتات شوند زاضطراب چو بر سطح مستوی سیماب. (وحشی)