جدول جو
جدول جو

معنی مقتنی

مقتنی((مُ تَ))
فراهم کننده، به دست آورنده، مالک، متصرف
تصویری از مقتنی
تصویر مقتنی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با مقتنی

مقتنی

مقتنی
سرمایه دار، سرمایه دهنده بدست آمده کسب شده. گرد آورنده (مال) فراهم آورنده ذخیره کننده، لازم گیرنده ملازم (حیا و جز آن)، دارنده مالک
فرهنگ لغت هوشیار

مقتنی

مقتنی
متصرف و مالک شده. (ناظم الاطباء). به دست آمده. فراهم آمده. مُکتَسَب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)
لغت نامه دهخدا

مقتنی

مقتنی
سرمایه دار. (غیاث) (آنندراج) ، سرمایه دهنده. (غیاث) (آنندراج) ، ورزنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). کسب کننده. فراهم آورنده. جمع کننده. (از اقرب الموارد) (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، مالک. (ناظم الاطباء). و رجوع به اقتناء شود
لغت نامه دهخدا