جدول جو
جدول جو

معنی مقاوم - جستجوی لغت در جدول جو

مقاوم
آنکه در برابر کسی بایستد و مقاومت کند، ایستادگی کننده، پابرجا
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
فرهنگ فارسی عمید
مقاوم
(مُ وِ)
برابری کننده با کسی در کشتی و جز آن. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). حریف و خصم و آنکه برمی خیزد برخلاف دیگری. (ناظم الاطباء) ، آنکه می ایستد در نزد کسی. (ناظم الاطباء). و رجوع به مقاومه شود، مأخوذ از تازی، مقاومت کننده. (ناظم الاطباء). ایستادگی کننده
لغت نامه دهخدا
مقاوم
برابری کننده با کسی در کشتی و جز آن، پایداری کننده
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
فرهنگ لغت هوشیار
مقاوم
((مُ وِ))
مقاومت کننده، ایستادگی کننده
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
فرهنگ فارسی معین
مقاوم
پایدار، ایستا
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
فرهنگ واژه فارسی سره
مقاوم
استوار، بادوام، سخت، پایدار، ثابت، پادار، متمکن، سرسخت
متضاد: سست، غیرمقاوم
فرهنگ واژه مترادف متضاد
مقاوم
مقاومةً
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به عربی
مقاوم
Durable, Resilient, Stanch, Sturdy, Tenacious
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به انگلیسی
مقاوم
durable, résilient, étanchéité, robuste, tenace
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به فرانسوی
مقاوم
עמיד , אטום , יציב , עקשן
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به عبری
مقاوم
پائیدار , لچکدار , سیل بند , مضبوط , مضبوط
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به اردو
مقاوم
ทนทาน , ยืดหยุ่น , ปิดสนิท , ทนทาน , ดื้อรั้น
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به تایلندی
مقاوم
kudumu, imara, inayozuia, thabiti
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به سواحیلی
مقاوم
dayanıklı, dirençli, sızdırmaz, sağlam, inatçı
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
مقاوم
耐久性のある , 弾力のある , 密閉の , 丈夫な , 粘り強い
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به ژاپنی
مقاوم
耐用的 , 有弹性的 , 密封的 , 结实的 , 顽强的
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به چینی
مقاوم
내구성이 있는 , 탄력 있는 , 밀봉된 , 튼튼한 , 집요한
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به کره ای
مقاوم
tahan lama, tangguh, kedap, kokoh, gigih
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
مقاوم
টেকসই , স্থিতিস্থাপক , সিলমোহর , দৃঢ় , একাগ্র
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به بنگالی
مقاوم
टिकाऊ , लचीला , रोकने वाला , मजबूत , जिद्दी
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به هندی
مقاوم
durevole, resiliente, ermetico, robusto, tenace
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
مقاوم
duradero, resiliente, estanco, robusto, tenaz
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
مقاوم
haltbar, resilient, abgedichtet, robust, zäh
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به آلمانی
مقاوم
duurzaam, veerkrachtig, dicht, stevig, vasthoudend
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به هلندی
مقاوم
міцний , стійкий , герметичний , міцний , впертий
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به اوکراینی
مقاوم
прочный , устойчивый , герметичный , упорный
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به روسی
مقاوم
trwały, odporny, hermetyczny, solidny, uparty
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به لهستانی
مقاوم
durável, resiliente, estanque, robusto, tenaz
تصویری از مقاوم
تصویر مقاوم
دیکشنری فارسی به پرتغالی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مقاومت
تصویر مقاومت
ایستادگی کردن، با کسی در امری برابری کردن، ضدیت کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مقاومت
تصویر مقاومت
ایستادگی و برابری و مقابلی، پایداری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاومه
تصویر مقاومه
مقاومت در فارسی پتوکی پترانی ایستادگی پایداری ایستایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مقاومت
تصویر مقاومت
((مُ وِ مَ))
ایستادگی کردن، پایداری نمودن، ایستادگی، پایداری، دوام، استحکام
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مقاومت
تصویر مقاومت
پایداری، ایستادگی، ایستاده گری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از مقاومت
تصویر مقاومت
Resistance
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مقاومت
تصویر مقاومت
resistência
دیکشنری فارسی به پرتغالی