جدول جو
جدول جو

معنی مفضح - جستجوی لغت در جدول جو

مفضح(مُ فَضْ ضِ)
رسواکننده. (غیاث) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
مفضح
رسوا کننده
تصویری از مفضح
تصویر مفضح
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از مفتح
تصویر مفتح
گشاینده، بازکننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفتضح
تصویر مفتضح
رسوا، نمایان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفلح
تصویر مفلح
رستگار، پیروز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفضی
تصویر مفضی
گشاد شونده، به جایی رسنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفضل
تصویر مفضل
افزون کننده، افزون آورنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفضل
تصویر مفضل
افزون شده، برتری داده شده، آنکه به فضل و برتری و فزونی او بر دیگری اعتراف کرده باشند، بسیار فضل
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفضض
تصویر مفضض
سیم اندود شده، آب نقره داده شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفاضح
تصویر مفاضح
مفضحه ها، رسوایی ها، جمع واژۀ مفضحه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از مفرح
تصویر مفرح
فرح آور، شاد کننده، شادی بخش، در طب قدیم داروی مقوی قلب
فرهنگ فارسی عمید
(مَ ضَ حَ)
رسوایی. (آنندراج). فضیحت. رسوایی. بی آبرویی. بدنامی. ج، مفاضح. (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
گشاده شونده، نیاز مند، گوالنده بالنده، آگاه کننده گشاد شونده، مفتقر محتاج، اعلام کننده، رسنده بالغ شونده: (این نصایح مفضی است بمنایح تایید الهی و تخلید آثار پادشاهی) (مرزبان نامه. تهران. چا. 1 ص 18)، مباشرت کننده
فرهنگ لغت هوشیار
رستگار، پیروز رستگار شونده، پیروز شونده، رستگار، پیروز، جمع مفلحین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتضح
تصویر مفتضح
رسوا و نمایان، بی آبرو و بی ناموس و رسوا گشته
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفرح
تصویر مفرح
شادمانی آورنده، هر چیزی که شادمانی آورد و فرح بخشد و خوشحالی دهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفضض
تصویر مفضض
نکره اندود سیم اندود نقره اندود شده سیم اندود، آب نقره داده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفاضح
تصویر مفاضح
فضیحتها، زشتی ها، ننگها، رسوائیها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتح
تصویر مفتح
گشاینده، باز کننده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از افضح
تصویر افضح
رسواتر
فرهنگ لغت هوشیار
مفضحه در فارسی رسوا یی بی آبرویی بد نامی فضیحت رسوایی بی آبرویی، جمع مفاضح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفضل
تصویر مفضل
افزون کرده شده، تفضیل داده شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مفتح
تصویر مفتح
((مِ تَ))
کلید، جمع مفاتیح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضحه
تصویر مفضحه
((مَ ضَ حَ یا حِ))
فضیحت، رسوایی، بی آبرویی، جمع مفاضح
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفتح
تصویر مفتح
((مُ فَ تَّ))
گشوده شده، باز شده، قلمی (شعبه ای از خط عربی که از قلم ثقیل نصف ممسک استخراج شده و در نوشتن امور مربوط به دادخواهی به کار می رفته)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفتح
تصویر مفتح
((مُ فَ تِّ))
گشاینده، بازکننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضض
تصویر مفضض
((مُ فَ ضَّ))
نقره اندود شده، سیم اندود، آب نقره داده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفتضح
تصویر مفتضح
((مُ تَ ضَ))
رسوا، بی آبرو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفرح
تصویر مفرح
((مُ فَ رِّ))
شادی آور، فرح بخش
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضل
تصویر مفضل
((مُ ض))
افزون کننده، نیکویی کننده، بخشش کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضل
تصویر مفضل
((مُ فَ ضَّ))
برتری داده شده، افزون کرده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفضی
تصویر مفضی
((مُ))
گشاد شونده، مفتقر، محتاج، اعلام کننده، رسنده، بالغ شونده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفلح
تصویر مفلح
((مُ لِ))
رستگار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مفرح
تصویر مفرح
دلگشا، شادی بخش
فرهنگ واژه فارسی سره
مورد علاقه
دیکشنری عربی به فارسی