جدول جو
جدول جو

معنی مفاضح

مفاضح
مفضحه ها، رسوایی ها، جمع واژۀ مفضحه
تصویری از مفاضح
تصویر مفاضح
فرهنگ فارسی عمید

واژه‌های مرتبط با مفاضح

مفاضح

مفاضح
جَمعِ واژۀ مَفضَحه. (ناظم الاطباء). بدنامیها. رسواییها. ننگها. فضیحتها. زشتیها: اگر این موش کریه منظر تباه مخبر ذمیم دخلت دمیم طلعت همه روز مقابح سیرت و مفاضح سریرت تو در پیش همسایگان حکایت می کند... (مرزبان نامه). و رجوع به مفضحه شود
لغت نامه دهخدا

مفاتح

مفاتح
مُفَتِّح ها، کلیدها، گشاینده ها، بازکننده ها، جمعِ واژۀ مُفَتِّح
مفاتح
فرهنگ فارسی عمید

مفاتح

مفاتح
جَمعِ واژۀ مفتاح. (منتهی الارب) (آنندراج). جَمعِ واژۀ مفتاح و مِفتَح. (ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ مفتح. (ترجمان القرآن) (اقرب الموارد). کلیدها: و عنده مفاتح الغیب لایعلمها الا هو... (قرآن 59/6). ورجوع به مفتاح و مفتح شود، جَمعِ واژۀ مَفتَح. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به مفتح شود
لغت نامه دهخدا