جدول جو
جدول جو

واژه‌های مرتبط با مفرح

مفرح

مفرح
فرح آور، شاد کننده، شادی بخش، در طب قدیم داروی مقوی قلب
مفرح
فرهنگ فارسی عمید

مفرح

مفرح
شادمانی آورنده، هر چیزی که شادمانی آورد و فرح بخشد و خوشحالی دهد
مفرح
فرهنگ لغت هوشیار

مفرح

مفرح
شادمانی آورنده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به افراح شود
لغت نامه دهخدا

مفرح

مفرح
نیازمند محتاج مغلوب، آنکه نسب او شناخته نگردد و موالات نکرده باشد. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، کشته که در میان دو ده یا در دشت دوردست یافته شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کشته ای که بین دو ده یافته شود و بعضی گویند این کلمه ’مُفْرَج’ با جیم است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

مفرح

مفرح
باصفا، شادی آور، شادی بخش، فرح بخش، نشاطآور، نشاطانگیز، نزهت بخش، نزه، محظوظ
متضاد: بی صفا
فرهنگ واژه مترادف متضاد